امیر اهوارکی
سریال پشت کوههای بلند ساختۀ امرالله احمدجو از شنبه نهم اردیبهشت هر شب ساعت 21 از شبکه سوم سیما پخش میشود (بجز پنجشنبهها) و روز بعد ساعت 14:30 تکرار خواهد شد. خلاصه قسمتهای هر هفته نیز روزهای جمعه ساعت 16 پخش میگردد. این سریال در 50 قسمت چهل دقیقهای ساخته شده و پخش آن قبل از ماه مبارک رمضان به پایان خواهد رسید.
پشت کوههای بلند سومین سریال امرالله احمدجو است که گوئیا مقرر است هر ده سال یک سریال بسازد. دو سریال قبلی او روزی روزگاری (1368) و تفنگ سرپر (1381) بودند. این فیلمساز خوش قریحه که در سال 1332 در میمه اصفهان متولد شده فارغ التحصیل رشتۀ فیلمبرداری از مدرسۀ عالی تلویزیون و سینما (دانشکدۀ صدا و سیمای کنونی) است. احمدجو که فیلمنامههایش را خود مینویسد، در خلق فضاهای روستایی و تصویرگری فرهنگ بومی ایران خبره است. با توجه به تعداد اندک کارگردانهایی که در روستا زیسته و بتوانند آن فضاها را نوشته و تصویر کنند به راستی ساخت هر سریال توسط امرالله احمدجو یک اتفاق خوب در تلویزیون و فرهنگ ما محسوب میشود. احمدجو تاکنون فقط یک فیلم سینمایی به نام شاخههای بید (1367) ساخته است.
داستان
این سریال زبان طنز و مطایبه دارد. روند سریال به این صورت است که پس از معرفی شخصیتها در چند قسمت ابتدایی، الباقی داستان به صورت اپیزودیک روایت میشود.
سامشاه (محمود پاكنیت) که قبلاً راهزن بوده اکنون حاکم بخشهایی از ایران شده است. او برای شكار و خوشگذرانی به سمت اصفهان حرکت میکند و این افراد، وی را همراهی میکنند: ملك خاتون (مهوش صبركن)، شمسِ وزیر (انوشیروان ارجمند)، قشونسالار (آتش تقیپور)، تلخك دربار (محمد فیلی)، ولیعهد او (فربد احمدجو)، شاه دخترو، و همچنین دیگر خدم و حشم معمول پادشاهان از قبیل جارچیها، آشپزها، دسته موزیک و میرغضب.
سامشاه پیک خود را به خانۀ حاكم اصفهان میفرستد و خود در نزدیكی شهر متوقف میشود و بنا به خلقیات خاصش و عادت دوران راهزنی، هنوز بیاباننشینی و چادرنشینی را به كاخنشینی ترجیح میدهد و به این جهت كنار رودخانه زایندهرود اردوگاهی برایش علم میشود.
حاكم دستنشانده سامشاه در اصفهان (حسن اكلیلی) دور از چشمان او میخواهد پادشاهی را از آن خود كند. وقتی او متوجه میشود که یکی از مقاصد پادشاه از مسافرت به اصفهان یافتن طبیبی است که بیماری فراموشی او را مداوا کند، با طراحی پیشكار خود (فریدون سورانی)، دو صاحب نفوذ ولایت یعنی خواجه نعمان تاجر بزرگ اصفهان (رحمتالله ارشادی) و كدخدای كولیباد (بهروز مسروری) را به دارالحكومه دعوت میکند تا با جلب حمایت آنها، طرح خود را عملی نماید. بعدها معلوم میشود كه خواجه نعمان با غرق شدن كشتیهایش در مسیر هند عملاً ورشكسته شده و كدخدای كولیباد هم آن جنگجویی كه تصور میكردند، نیست.
این سریال قبلاً «اوسنۀ پادشاهی» نام داشت و به نظر میرسد که قصۀ آن برداشتی آزاد باشد از زندگی ناصر الدین شاه و پسرش ظل السلطان که حاکم اصفهان بود. این بزرگترین پسر ناصر الدین شاه به دلیل آنکه از زن صیغهای و غیر قجری او به دنیا آمده بود به ولیعهدی نرسید ولی مدت مدیدی حاکم اصفهان، فارس، یزد و نواحی جنوبی ایران بود. ظل السلطان تحت تعالیم ارتش اتریش یک لشکر و قشون جداگانه برای خود تدارک دیده بود. او در سال 1297 شمسی 27 سال پس از مرگ پدرش، پس از آنکه مناصبش را به تدریج از دست داد، در انزوا درگذشت.
بازیگران و عوامل
فردوس کاویانی در این سریال در چهار نقش ظاهر شده است که یکی از آنها همان نقش صفرعلی در تفنگ سرپر است. اغلب این بازیگران در دو سریال قبلی احمدجو نیز ایفای نقش کردهاند. اما اینطور که شنیده میشود این سریال بیش از همه به سریال روزی روزگاری شبیه است و برخی نقشهای آن سریال در این مجموعه تداعی میشود. مانند نقشهای محمود پاکنیت (حسام بیک) و محمد فِیلی (بسیم بیک). (نقش شمر در سریال مختارنامه اصلاً به این مرد بذلهگو نمیآمد). به دلیل کهولت سن ژاله علو، او از بازی در این سریال باز ماند و نقش خاله لیلا به مهتاج نجومی سپرده شد. احمدجو از درگذشت خسرو شکیبایی اظهار تأسف میکند و میگوید: «هنوز برای خسرو شکیبایی جایگزینی در ذهنم قائل نیستم و اگر زنده بود حتما در این سریال نیز از او استفاده میکردم.» به هر حال نقش شیرخان که شباهتهایی به نقش مراد بیک (خسرو شکیبایی) در روزی روزگاری دارد، نصیب علیرضا شجاعنوری شد.
فیلمبرداری این فیلم که از اول اردیبهشت 1389 در حوالی شهر اصفهان آغاز شد یک سال به طول انجامید. تهیه کنندۀ این سریال رضا جودی است و بازیگرانش عبارتند از: محمود پاكنیت (سامشاه) و همسر او مهوش صبركن (ملک خاتون)، انوشیروان ارجمند (شمسِ وزیر)، آتش تقیپور (قشون سالار)، فربد احمدجو (ولیعهد)، محمد فِیلی (تلخک دربار)، پرویز بزرگی (میرغضب)، حسن اكلیلی (حاکم اصفهان)، فریدون سورانی (پیشکار)، فردوس كاویانی (صفرعلی)، بهروز مسروری (کدخدای کولیباد)، علیرضا شجاعنوری (شیرخان)، مهتاج نجومی (خاله لیلا)، رحیم هودی و تعدادی از بازیگران خوب اصفهانی از قبیل: راحیل گلكار (قمر تاج دختر حاکم)، رحمتالله ارشادی (خواجه نعمان)، اکبر دباغیان، بهزاد داوری، فاضل فاضلی، پری كربلایی، آسیه كلانی، سپیده مظاهری، شمس، جَبیری.
بخشی از موسیقی سریال توسط گروهی كه در قصه به عنوان گروه موزیك درباری شناخته میشوند، در صحنه نواخته میشود كه رهبری و ساخت این بخش را امیرمجاهد ملك مسعودی بر عهده دارد.
سایر عوامل ـ مدیر تصویربرداری: آبتین سهامی، مدیر تولید: شهاب علیبخشی، تدوین: مهدی جودی، طراح صحنه و لباس: محسن نوروزی، طراحان چهرهپردازی: احسان روناسی و شیوا پاكنیت، موسیقی متن: مانی جعفرزاده در قالب موسیقی نواحی، موسیقی صحنه: سینا فرزادیپور و بابك رجبی، صدابردار: حسین حجازی، دستیار اول كارگردان: علی جودی، برنامهریز: مجید فاضلی، عكس: حكیم عمادی و توكا احمدجو.
ویژگی خاص سریالهای احمدجو
امرالله احمدجو فضاهای روستایی و تاریخی ایران را به خوبی میشناسد و میتواند قصههایی را در آنها خلق نموده، آنها را با زبانی شیوا و شیرین بنویسد و به خوبی کارگردانی کند. جای دریغ دارد که با وجود فیلمسازانی چون او که به این خوبی در این مسائل تبحر دارند چرا فیلمهای روستایی و تاریخی ما اینقدر بیمایه و شهری هستند. مثلاً به یاد آورید که چطور در سریال یوسف پیامبر(ع) برادران یوسف پس از سفر دو هفتهای از کنعان تا مصر باز هم آفتابندیده و سفیدرو هستند. متأسفانه مدیران سیما، اغلب فیلم و سریالهای تاریخ معاصر تلویزیون و حتی فیلم ابراهیم خلیلالله(ع) را به یک فیلمساز متولد 1352 سپردهاند به نام محمدرضا ورزی که نه محقق خوبی است و نه دوران قبل از انقلاب را دیده و نه تصور صحیحی از فضا و آن زمانها دارد. او به سبب رانتِ جناب مهاجرانی دایی خود که تا شهریور 1384 معاون سیما بود در ده سال اخیر توانست هر سال دو سریال یا فیلم تلویزیونی بسازد: سالهای مشروطه، عمارت کلاه فرنگی، پدر خوانده، تبریز در مه، ستارۀ خضرا، ابراهیم خلیل الله(ع)، زندگی دهخدا و مدرس و دکتر معین و غیره.
البته لزوماً تصویرگری خوب فضاهای قدیم به داشتن سن زیاد و مشاهدات آن ایام نیست. مسعود جعفری جوزانی متولد 1327 ملایر است اما در سریال الف ویژۀ سیما یعنی در چشم باد، در خلق فضا روستایی و تاریخ معاصر کشورمان موفق نبود. اما کیانوش عیاری که متولد 1330 اهواز است در سریال روزگار قریب به خوبی از عهدۀ تصویرگری و القای حسّ آن دوران برآمده است. به نام برخی دیگر از کسانی که توانستهاند در خلق فضاهای تاریخی موفق باشند اشاره میکنم: کمال تبریزی در سریال شهریار (1385)، مجتبی راعی در سریال صنوبر (1381) و فیلم غزال (1374)، حمید نعمتالله در سریال وضعیت سفید (1390).
ای کاش به سریال پشت کوههای بلند نیز بودجۀ الف ویژه تعلق میگرفت و یا از این پس به امرالله احمدجو در تلویزیون ما توجه بیشتری میشد و او میتوانست جای کمدیسازان سخیف در تلویزیون را پر کند. او کارگردانی است که علاوه بر تصویرگری موفق فضاهای بومی، فیلمنامههای خوبی نیز مینویسد، که القاء کنندۀ قصههای ادبی و کتابهای اخلاقی عرفا ما است.
روزی روزگاری یا تفنگ سرپر
هرچند سریال تفنگ سرپر (1381) از سوی مخاطبان سیما به اندازۀ سریال روزی روزگاری (1368) شهرت نیافت و قدر دانسته نشد ولی این سریال به مراتب از روزی روزگاری بهتر است، به این دلایل:
1. پایۀ واقعی داستان (حملۀ روسها به ایران)
2. خلق شخصیتهای بدیع و استفاده خوب از عنصر سکوت و دیالوگ
3. تیتراژهای زیبای ابتدا و انتهای این سریال که در هر 45 قسمت، متفاوت و بلکه غافلگیر کننده بود
4. انتهای هر قسمت از این سریال به جایی ختم میشد که در قسمت بعد روایتی تازه از آن ماجرا داده میشد
5. موسیقی زیبای بومی سریال که خصوصاً در تیتراژ اول حسّ وطن دوستی را به خوبی القاء میکرد
6. بازی خوب خسرو شکیبایی در نقش آخوند روستا. این سریال بازیگرانی همچون حمید رضا پگاه و فربد احمدجو را به سینما و تلویزیون ایران معرفی کرد. (فربد احمدجو بازیگر نوجوان نقش روزبه در فیلم فرش باد/ کمال تبریزی (1381) است که بنده امید داشتم کیومرث پوراحمد ادامۀ قصههای مجید را با این بازیگر توانا بسازد)
این سریال با حمایت ویژۀ محمدرضا جعفری جلوه مدیر وقت شبکه اول سیما ساخته شد و شتابزدگی مسئولان برای پخش آن باعث شد که این سریال به صورت هفتگی مونتاژ شده و برای آن موسیقی ساخته شود. به امرالله احمدجو وعده شد که بعد از پخش، بتواند در سریال خود تغییرات مطلوبی بدهد و این تاکنون رخ نداده و او هنوز به آن وعده امیدوار است.
اگر بخواهم از میان تمام سریالهای سیمای جمهوری اسلامی یکی را انتخاب کنم برای بنده بدون شک آن سریال برگزیده، تفنگ سرپر خواهد بود، سریالی که بنده لحظات خوبی از آن را با اشک شوق و حسّ وطن دوستی همراهی کردم، سریالی که متأسفانه پس از اتمام پخش آن در 13 تیر 1382، دیگر از سیمای جمهوری اسلامی پخش نشد و نسخهای از آن نیز در معرض فروش قرار نگرفت.
امیر اهوارکی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|