پرده سینما

یک مرد، یک شهر، سی فیلم و چند قطره خون! درباره «مسعود کیمیایی» در ۸۰ سالگی

پرده سینما


 


 

 

 

 

«مسعود کیمیایی» آدم جذابی است، به معنای واقعی کلمه «زندگی» کرده و تجربه هم‌زیستی یا مؤانست با آدم‌های دوره‌های مختلف را دارد؛ از آدم‌های معمولی و جنوب شهری تا آدم‌های معتبر فرهنگی در حوزه‌های مختلف شعر، ادبیات، موسیقی، نقاشی و سینما. از کتاب‌ها و فیلم‌های عامه‌پسند ایرانی و خارجی تا آثار روشنفکرانه و نخبه‌گرا در دهه‌های 30 و 40 و 50 و نیز اتفاقات عجیب و پرفرازونشیب سیاسی و اجتماعی هفت دهه اخیر را با دقت و کنجکاوی از سر گذرانده و از همه این اتفاقات، پدیده‌ها و آدم‌ها چیزهایی در آرشیو ذهنش اندوخته و البته با هوش کم‌نظیرش در مواقع لازم از آنها در آثارش استفاده کرده است. در کنار اینها همواره در اغلب زمینه‌های فرهنگی و هنری صاحب شم و ذوق درجه‌یک و کم‌نظیری است. فیلم‌هایش از «کلاس» خاصی برخوردار است. البته این «کلاس» به معنای بی‌نقص‌بودن فیلم‌ها نیست و بیشتر یک ویژگی کلی است که حتی در کارهای ضعیف‌تر وی نیز قابل‌تشخیص است. در تشریح این تشخص می‌توان به این اشاره کرد که نگاه و روایت او از وقایع و آدم‌ها و قصه‌ها (حتی در صورت اینکه قصه مال کس دیگری بوده‌ یا شخصیتی ما‌بازای واقعی داشته)، خاص و منحصربه‌فرد است. همواره در آثارش (حتی ناموفق‌ترها) چیزهایی دوست‌داشتنی و به‌یاد‌ماندنی پیدا می‌شود. از معدود فیلم‌سازانی است که بدون همسویی با جریانات مد روز سینما، همواره اتفاقات اجتماعی روز را در بطن فیلم‌هایش گنجانده است (اشاره به معضل اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در «گوزن‌ها» و «تیغ و ابریشم»، اتفاقات منجر به انقلاب در «سفر سنگ»، نسبت مأموران امنیتی و جامعه در «خط قرمز»، مسائل یهودیان در«سرب» پیامدهای جنگ در «دندان مار» و «گروهبان»، بازشدن مرز شوروی سابق در سال 68 در «گروهبان»، بحث مهاجرت در «تجارت»، اتفاقات پس از دوم خرداد 77 در «اعتراض» و رانت و مفاسد اقتصادی دهه 90 در «قاتل اهلی» و...). دیدگاهش به مسائل مختلف در هر گفت‌وگو بدیع و جذاب است حتی اگر بهانه دو گفت‌وگو موضوعی ثابت باشد. برای من که تقریبا تمام گفت‌وگوهای مکتوب و شفاهی او را خوانده‌ام، حتی بازخوانی آنها نیز نکات قابل‌تعمقی دارد‌ که این ویژگی را فقط در انگشت‌شماری از هنرمندان حوزه‌های مختلف هنری دیده‌ام. شاید به جرئت بتوان گفت بیشترین نقدها، مقالات، گفت‌وگوهای مکتوب یا تصویری، ویژه‌نامه، روزنامه‌ها و مجلات (به عنوان نمونه‌های جدید پرداختن به او و سینمایش در شماره‌های اخیر مجلات فیلم امروز، اندیشه پویا، برش‌های کوتاه و...)، کتاب‌ها (یک شناختنامه دوجلدی، دو جلد نقد و بررسی فیلم‌ها، سه کتاب درباره «قیصر»، دو کتاب بررسی داستان‌ها، سه فیلم‌نوشت «مرسدس»، «فریاد» و «اعتراض»، سه داستان: «عین‌القضات»، «جسدهای شیشه‌ای» و «سرودهای مخالف»، یک کتاب شعر) و فیلم‌های مستند درباره خود یا فیلم‌هایش (حدود 15 فیلم که آخرین و جامع‌ترین‌شان «قهرمان آخر/جواد طوسی» است)، بزرگداشت‌های مختلف رسمی و غیررسمی‌ و همچنین بیشترین موافقان و مخالفان یک فیلم‌ساز ایرانی، درباره «کیمیایی» است که هرچند برخی از آنها خیلی توفیقی ندارند اما به دلیل موضوع جذاب و کاریزماتیک فیلم‌ساز و فیلم‌هایش، خواندن و دیدن آنها خالی از لطف نیست و نشانگر این موضوع است که نگاه او در آثارش خنثی و بی‌تأثیر نیست. کیمیایی دوران‌های متفاوتی را از سر گذرانده، دوران کودکی و نوجوانی در خیابان ری و کوچه دردار و مدرسه «بدر» با دوستی‌های کوچه‌ای با «قریبیان» و «منفردزاده» و خاطرات مشترک به‌واسطه سینما و فیلم‌های آن دوران که تأثیرگذارترین‌شان سینماهای خیابان لاله‌زار و وسترن‌هایی است که در آنها به نمایش درمی‌آمد تا تلاطم‌های اجتماعی و سیاسی پس از کودتا در دهه 30 و آشنایی و دستیاری «ساموئل خاچیکیان» فیلم‌ساز مطرح دهه‌های 30 و 40 و آشنایی با آدم‌های سینمایی آن دوران که به فاصله کوتاهی به ساخت فیلم اول «بیگانه بیا/ 46» منجر شد.

دوره اول کاری کیمیایی با فیلم دومش یعنی «قیصر/48» شروع می‌شود که به دلیل آشنا‌بودن با فضا و آدم‌ها و قصه با بهره‌گیری از اغلب عوامل فیلم‌های عامه‌پسند در قالب ساختاری نو توانست هم اقبال مردم را به دست بیاورد و هم روشنفکران و صاحب‌نظران را و به این ‌ترتیب بانی تحولی در فضای سینمای ایران شود. این دوره را (یعنی فیلم‌های «رضا موتوری/49»، «داش‌آکل/50»، «خاک/52»، «بلوچ/53»، «گوزن‌ها/54»و «غزل/55») می‌توان از دوره‌های برجسته فیلم‌سازی «کیمیایی» دانست که توفیق این فیلم‌ها تیم نسبتا ثابت او در فیلم‌برداری، موسیقی و بازیگری (نعمت حقیقی، منفردزاده، وثوقی و قریبیان) دانستکه در نگاه تماشاگران جدی و منتقدان و روشنفکران به‌عنوان هنرمندان سینمای متفاوت مطرح و کیفیت کارشان عاملی برای جذب مخاطب عادی و پرفروش‌شدن فیلم‌ها شد. در برخی آثار این دوره مانند «داش‌آکل»، «خاک» و «غزل»، کیمیایی با بهره‌گیری از متون ادبی و آداپته‌کردن آنها با سینما و دنیای ذهنی خود تجربیات موفقی در غنا‌بخشیدن به دنیای سینمایی‌اش انجام داد. در فیلم‌های این دوره «قیصر»، «گوزن‌ها»، «داش‌آکل» و «غزل» از جهات کیفیت ساخت، ارزش‌های سینمایی، تأثیرگذاری بر جریان سینما و ماندگاری آثار برجسته‌تر «کیمیایی» به حساب می‌آید که در جشنواره سینمایی «سپاس» که جشنواره سینمایی معتبر آن دوران بود نیز این آثار کماکان مورد تأیید و اقبال بودند. (استمرار این موفقیت را در نظرسنجی چندسال پیش مجله فیلم از کثیری از منتقدان دوره‌های مختلف می‌توان دید که «گوزن‌ها» به‌عنوان بهترین اثر سینمای ایران انتخاب شد). اقبال آثار اولیه این دوران کیمیایی (در کنار آثار مهرجویی و تقوایی) توانست فضای متفاوتی را در سینمای ایران به وجود آورد تا زمینه حضور آثار و فیلم‌سازان جوان و خوش‌فکری چون «حاتمی»، «بیضایی»، «شهید‌ثالث»، «نادری»، «گله» و... بیشتر مهیا شود. در تلاطمات سال‌های پایانی دهه 50 کیمیایی فیلم‌های «سفر سنگ/56» و «خط قرمز/60» را در فضاهایی متفاوت می‌سازد که اولی به دلیل انطباق استعاری داستان با شرایط انقلاب مورد اقبال واقع شد و دومی نیز باوجود قوت‌های ساختاری و مضمونی فیلم به دلیل ناهمگونی با سیاست‌های رسمی بعد از انقلاب پس از نمایش در اولین جشنواره فجر به محاق توقیف رفت.

در همان سال‌ها راجع به نیروهای ساواک فیلم زیاد ساخته شد؛ اما نگاه ویژه کیمیایی به ابعاد گوناگون یک ساواکی (با بازی ماندگار سعید راد) در «خط قرمز» چنان متفاوت است که با هیچ‌یک از آن فیلم‌ها قابل مقایسه نیست و در سال‌های اخیر که نسخه‌های با کیفیت نسبتا بهتری از آن در دسترس است، ارزش‌های سینمایی و دیالوگ‌های درخشان آن با گذر زمان اثرگذاری و معنای خود را حفظ کرده است. کیمیایی با این فیلم همچنین سه بازیگر توانمند و گمنام را به سینمای بعد از انقلاب معرفی کرد: «فریماه فرجامی»، «جمشید هاشم‌پور» و «خسرو شکیبایی».

دوره دوم فعالیت کیمیایی را می‌توان شامل فیلم‌های «تیغ و ابریشم/65»، «سرب/67»، «دندان مار/68»، «گروهبان/69»، «ردپای گرگ/71» و «تجارت/73» در نیمه دوم دهه 60 و اوایل دهه 70 دانست. آثار این دوره در شرایط خاصی تولید می‌شوند که مسئولان سینمایی ترجیح‌شان نسل تازه‌آمده پس از انقلاب است تا فیلم‌سازان قدیمی، هر فیلم‌نامه‌ای نمی‌تواند از هفت خان تصویب به‌سادگی بگذرد، شرایط تولید به خاطر تلاطم‌های جنگ سخت است، شرایط اکران با بحث درجه‌بندی فیلم‌ها (که سهم فیلم‌های کیمیایی عمدتا ج یا ب بود) هم از نظر زمان و هم تعداد و کیفیت سینماهای تهران و شهرستان‌ها نامناسب است. جشنواره فجر به غیر از موارد معدودی فیلم‌های او را نادیده می‌گیرد، مطبوعات سینمایی بسیار محدود هستند (تا سال 68 فقط یک مجله و تا سال 73 چهار مجله و یک هفته‌نامه) و منتقدان صاحب‌نام قدیمی حضور ندارند و معدود منتقدان پس از انقلاب نیز عموما میانه‌ای با این آثار ندارند (به غیر از «دندان مار» که در نظرسنجی مجله «فیلم» آن سال‌ها منتخب شد)، دوستان و یاران سینمایی و غیر‌سینمایی کیمیایی عمدتا پراکنده شده‌اند و در مجموع کیمیایی در شرایطی نامطلوب و پرتردید با سماجت به فعالیت خود ادامه می‌دهد؛ ولی به مدد هوش، ذوق و سلیقه سینمایی درخشانش در چنین شرایطی تعدادی از بهترین آثار سینمایی کارنامه‌اش و همچنین سینمای ایران را خلق می‌کند. موضوعاتی که کیمیایی در این آثار به آنها می‌پردازد (مواد مخدر و اعتیاد، یهودیان ایران و سرزمین موعود، تبعات اجتماعی جنگ و آوارگان و آسیب‌دیدگان آن و مهاجرت) با وجود دست‌اندازها و محدودیت‌های آن زمان با نگاه ویژه او تبدیل به آثار متفاوتی شدند. در این دوران کیمیایی با آدم‌های متفاوتی در پشت و جلوی دوربین همکاری می‌کند که هرچند آن صمیمیت و دوستی تمام‌عیار یاران قبل از انقلاب را با آنها ندارد؛ ولی انتخاب هوشمندانه و رصد درست استعداد آنها غالبا به نتایج درخشانی می‌رسد. همکاری با فرامرز صدیقی، احمد نجفی، هادی اسلامی، فریماه فرجامی، گلچهره سجادیه، جلال مقدم و امین تارخ در حوزه بازیگری؛ محمود کلاری و ایرج صادق‌پور در فیلم‌برداری؛ گیتی پاشایی و فریبرز لاچینی در زمینه موسیقی فیلم و مرتضی شایسته، مجید مدرسی و هاشم سبوکی در تهیه و تولید، هرچند ثابت و مداوم نیست؛ اما اوج توانایی هریک را در سینما عیان می‌کند. در میان فیلم‌های این دوره «تیغ و ابریشم» به دلیل حذف بیش از نیم ساعت از فیلم و «تجارت» به خاطر مشکلاتِ تولید در آلمان، زمان فیلم‌برداری بسیار کوتاه (حدود 20 روز)، فیلم‌نوشتی که می‌توانست بسیار پروپیمان‌تر باشد و در نهایت دوبله فیلم، مانند دیگر فیلم‌ها نتوانستند ماندگار شوند؛ ولی چهار فیلم دیگر و ارزش‌های سینمایی‌شان آنها را در رده کامل‌ترین، خوش‌ساخت‌ترین و ماندگارترین آثار کیمیایی قرار می‌دهد.

دوره سوم کاری کیمیایی شامل فیلم‌های «ضیافت/74»، «سلطان/75»، «مرسدس/76»، «فریاد/78» و «اعتراض/79» است که از ویژگی‌های عمده این دوره می‌توان به جوان‌گرایی هم در موضوعات و هم عوامل (در غیاب بازیگران کارکشته و همکاری با بازیگران جوان و ناشناس)، فشار مضاعف ممیزی خصوصا در چند فیلم اول در تصویب فیلم‌نامه، پروانه ساخت و نمایش و حتی هنگام فیلم‌برداری، محدودیت بودجه و زمان فشرده فیلم‌برداری (که درباره «سلطان» به بیست‌و‌چند روز محدود شد) و رساندن فیلم‌ها به جشنواره جهت قرار‌گرفتن در نوبت اکران سال بعد و تبعات منفی ملاقات‌های سعید امامی (در زمان دو فیلم اول) اشاره کرد. با همه این مسائل که لطماتی به فیلم‌ها وارد کردند، همچنان چیزهایی به‌یاد‌ماندنی در این آثار دیده می‌شود. ایده‌های ساده ولی متفاوت دو فیلم اول و فضاسازی‌های به‌‌یاد‌ماندنی آنها (که با فیلم‌برداری‌های خوب «زرین‌دست» در فضای محدود کافه در «ضیافت» و نماهای شب در «سلطان» توسط «رفیعی‌جم» همراه است) و «فریبرز عرب‌نیا»، «هدیه تهرانی»، «محمدرضا فروتن» و «میترا حجار» که با این فیلم‌ها تبدیل به مطرح‌ترین بازیگران جوان سینمای ایران می‌شوند. دو فیلم آخر این دوره که هم‌زمان با دولت اصلاحات ساخته می‌شود، به لحاظ آزادی عمل کیمیایی در روند ساخت شاید ویژه‌ترین شرایط کل کارنامه او باشد، همچنین «اعتراض» از معدود آثار کیمیایی بود که در جشنواره فجر نیز نسبتا مطرح شد. فیلم‌های این دوره کیمیایی از یک سو فروش بهتری نسبت به فیلم‌های دوره قبلی او داشتند؛ اما از سوی دیگر موج انتقادات در مجلات و روزنامه‌ها (که تعدادشان نسبت به دوره قبلی افزایش درخور‌توجهی یافته بود) را نسبت به سینمای او بسیار افزایش داد. کیمیایی در فیلم آخر این دوره یعنی «اعتراض» سعی می‌کند با آوردن یک قهرمان قدیمی (با بازیگری کارکشته مانند «داریوش ارجمند») و ماجراهای مربوط به او، به موازات بخش‌های جوانانه فیلم به اثر وزن بیشتری ببخشد که همین اتفاق نیز می‌افتد و «اعتراض» را (عمدتا به خاطر همین بخش‌ها نظیر مراسم گلریزان در زندان، مراسم خروس‌بازی، رابطه امیرعلی با مجدی) تبدیل به بهترین اثر این دوره می‌کند. پس از نمایش این فیلم کیمیایی مدتی را در خارج از ایران و به سودای ساخت چند فیلم می‌گذراند که هیچ‌کدام محقق نمی‌شوند.

دوره چهارم فیلم‌های «کیمیایی» را می‌توان پس از برگشت او و وقفه‌ای چند‌ساله با ساخت فیلم‌های «سربازهای جمعه/ 82»، «حکم/ 84»، «رئیس/ 85»، «محاکمه در خیابان/ 87»، «جرم/ 89»، «متروپل/ 92» و «قاتل اهلی/ 95» دانست. عامل مشترک فیلم‌های این دوره را می‌توان حضور پر‌رنگ «پولاد»، فرزند فیلم‌ساز، عنوان کرد که هرچند برای برخی نقش‌ها بازیگر خوبی است (مثل «اعتراض» و «حکم») اما با استانداردها و معیارهایی که خود کیمیایی با قهرمانان آثارش (خصوصا در دوره‌های اول و دوم) برای سینما آفریده، نمی‌تواند قهرمانی تمام‌عیار و به‌یادماندنی در این آثار شود؛ خصوصا در «جرم» و «متروپل». در آثار این دوره، اوج و فرودهای مختلفی دیده می‌شود. «سربازهای جمعه» ایده جالبی دارد، ولی تبدیل به فیلم خوبی نشد؛ بااین‌حال کماکان چیزهایی دوست‌داشتنی از‌ جمله تیتراژ جالب، سکانس حضور «مریلا زارعی» در مراسم فوت مادرش با بازی درخشان او و حضور خوب «بهزاد جوانبخش» و «بیژن امکانیان» که متأسفانه مجال زیادی در فیلم نمی‌یابند، دارد. «حکم» به جرئت بهترین اثر این مجموعه است. اولین همکاری «عزت‌الله انتظامی» و «لیلا حاتمی» با کیمیایی و نقش‌هایی که خوب نوشته شده‌اند، در کنار فضای خاص فیلم و کار درخشان «علیرضا زرین‌دست»، به فیلم حال‌وهوای جدیدی بخشیده است. ضمنا این فیلم توانست پس از مدت‌ها تحسین غالب منتقدان را نیز برانگیزد. «رئیس» که تلاش کیمیایی در ادامه فیلم قبلی در جهت ساخت فیلمی موفق بود و تمام متریال لازم را نیز داشت، متأسفانه نتوانست توفیق «حکم» را تکرار کند. اگر فیلم به‌جای شاخ‌و‌برگ‌دادن به نقش «سیامک» (پولاد) به تم رفاقت رضا (قریبیان) و دوست قدیمی‌اش سرهنگ (تارخ) و تقابل آنها با رئیس (ارجمند) بیشتر می‌پرداخت، از انسجام بهتری برخوردار می‌شد. سکانس‌های درخشان حضور رضا و دوستش در سینما «رکسِ» تعطیل‌شده از بخش‌های به‌یادماندنی فیلم هستند. «محاکمه در خیابان» نیز متأسفانه فیلم مؤثری از کار درنیامد و شاید نقش‌های کوتاه «فروتن» و «بهداد» معدود نقاط درخور توجه فیلم‌اند. «جرم» که داستان جوانی جنوب‌شهری است که درگیر قتل و حبس می‌شود و تمِ رفاقت و سوءتفاهم بین او و دوستش، با فیلم‌برداری سیاه و سفید و تهیه دو نسخه (دوبله و صدای اصلی) و موسیقی تأثیرگذار «همایونفر» می‌توانست فیلم موفق‌تری باشد؛ هر‌چند برای اولین بار «کیمیایی» مورد تفقد جشنواره فجر قرار گرفت و موفق به دریافت جایزه شد. «متروپل» نیز که ماجرای دو دوست ساکن در سینمای متروکه متروپل است که به زنی بی‌پناه، پناه می‌دهند، ایده جذابی است، اما این فیلم نیز همچون «جرم»، بیشترین لطمه را از انتخاب نامناسب بازیگران اصلی می‌خورد؛ کاری که کیمیایی در انجام آن استاد است و انتخاب‌های او (خصوصا در دوره‌های اول و دوم) حتی برای نقش‌های کوتاه نیز در اغلب آثارش مثال‌زدنی است. حضور «پولاد» در هر دو فیلم و «فروتن» در فیلم دوم، با وجود تلاش آنها و حتی بازی خوبشان در حد و اندازه این قهرمان‌ها نیست و دیالوگ‌های خوب نوشته‌شده کیمیایی نیز از دهان این بازیگران باور‌پذیر نیستند. کافی است در «جرم» لحظه‌ای «عرب‌نیا » را در نقش اصلی یا در «متروپل»، «سعید راد» و «قریبیان» را در نقش‌های اصلی تصور کنیم؛ آن‌وقت تمام دیالوگ‌های آنها درخصوص سینمای قدیمی و متروکه و خاطرات فیلم‌های کلاسیک و... تا چه حد منطقی و اثرگذارتر می‌شد؟ ذکر این موارد خدای ناکرده جسارت به فیلم‌ساز استخوان خرد‌کرده و محبوبمان یا حتی «پولاد» نیست که ما بسیاری از این موارد را از سینمای کیمیایی یاد گرفته‌ایم. عشق پدر و پسری این دو نیز قابل درک است، اما آسیب‌دیدن فیلم‌ها، داستان‌ها و قهرمانانی که می‌توانستند هریک نگین درخشان دیگری در سینمای کیمیایی باشند، واقعا قابل درک نیست. «قاتل اهلی» را با موضوعی به‌روز و ساخت و پرداختی مناسب می‌توان بعد از «حکم» بهترین فیلم کیمیایی در دوره چهارم دانست؛ ولی این تنها همکاری «پرستویی» با «کیمیایی» با وجود همه محاسن فیلم، فیلم‌نامه و نقش‌ها (می‌توان در کنار «پرستویی» به نقش و بازی‌های خوب «جدیدی» و «پورحسینی» هم اشاره کرد) و با وجود بازی و نقش خوب «پولاد»، به دلیل حضور بیش از ظرفیت نقش در فیلم‌نامه، باعث دوپارگی فیلم و از‌بین‌رفتن انسجام موضوعی آن شده است (هرچند در جدل‌های پیش‌آمده بین کیمیایی و تهیه‌کننده فیلم، دوست داشتم جانبدار کیمیایی باشم، ولی متأسفانه نمی‌توان حقیقت را کتمان کرد). «خون شد/ 98» آخرین فیلم اکران‌شده کیمیایی با گروه جدیدی از بازیگران، فیلم ساده و خوش‌ساختی است که با تأکید بر جمع‌شدن و احیای خانه و خانواده (در معنایی تمثیلی) شکل گرفته است. فیلم جدید و در حال تدوین او یعنی «‌خائن‌کشی/ 99» نیز با موضوعی که در دهه 30 می‌گذرد، پتانسیل تبدیل‌شدن به یکی از فیلم‌های خوبش را دارد (خصوصا حضور امیر آقایی در نقشی مهم)؛ هرچند سوابق ناهمگون گروه تهیه و تولید آن با فضای آثار کیمیایی، تردیدهایی را برمی‌انگیزد. حضور کیمیایی و آثارش در این وانفسای غلبه فیلم‌های تجاری و فیلم‌سازان نان به نرخ روز‌ خور، همچنان غنیمت است و شروع هر فیلمش نوید‌بخش استمرار نگاه فیلم‌سازی است که حضور‌داشتن را به کنارکشیدن ترجیح می‌دهد؛ هرچند دیگر شرایط نابسامان اجتماعی روزگار ما، بی‌عدالتی‌ها و کرونا، مجالی برای تولید و اکران فیلم‌سازان صاحب نگاه باقی نگذاشته، چه رسد به حضوری تمام‌عیار و ماندگار. برای «کیمیایی» که به اعتبار تمام فیلم‌های درخشان، آدم‌های تنها، نقش‌های ماندگار، ملودی‌های به‌یادماندنی و بازی‌های دوست‌داشتنی (که در کارنامه هیچ فیلم‌سازی به این تعداد نیست) همواره بر تارک سینمای جدی و متفاوت ایران تلألویی چشمگیر دارد، آرزو دارم کماکان و به سلامت اسب زیبایش را بتازاند.

 

 

امید جوانبخت

برگرفته از روزنامه «شرق»


 تاريخ ارسال: 1400/6/2
کلید واژه‌ها: مسعود کیمیایی، قیصر، گوزن‌هاريال امید جوانبخت

نظرات خوانندگان
>>>سعید مهرپور:

سینمای کیمیایی را هیچ وقت کتمان نکردم اما دو سه فیلم اخیرش دارد به خودش لطمه میزند یا مدام از پسرش که بازیگر کلوز آپ نیست استفاده میکند من هم امیدوارم مسعود عزیز در 80 سالگی همواره سلامت باشد و به عنوان مشاور کمک سینماگران جوان باشد .او در آثار نخست خود خوشفکر ظاهر شد و امیدوارم سالم و سرحال باشد . یا علی

1+0-

چهارشنبه 3 شهريور




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.