پرده سینما

پخته در تألیف شخصیت، خام در تألیف موقعیت! نگاهی به فیلم «تی‌تی» ساخته آیدا پناهنده‎‎

کاوه قادری



         

         

 

 

تی‌تی آیدا پناهنده، یک «فیلم شخصیت» است؛ وابسته به شخصیت و وابسته به اجرای بازیگر و میزانسن‌پردازی کارگردان نسبت به او.

 

 

کنش و واکنش‌ها از میانه‌ی درام تا یک‌سوم پایانی، هم به لحاظ عِلی و هم به لحاظ دراماتیک، قانع‌کننده نیست و نمی‌تواند فیلمساز را به آنچه می‌خواهد به آن برسد، برساند.

 

اولاً نمی‌دانم چرا باید سادگی، صداقت و سلامت رفتاریِ زنی مانند «تی‌تی»، مترادف با «شیدایی» و «جنون» تلقی شود! ثانیاً درک نمی‌کنم چرا برخی داده‌های داستانیِ فیلم باید از میانه‌ی درام به بعد، به شیوه‌ی «بالا اومدیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصه‌ی ما دروغ بود» تغییر ماهوی پیدا کند.

 

 

جدیدترین فیلم آیدا پناهنده یعنی تی‌تی را شاید بتوان موفق‌ترین فیلم او در زمینه‌ی تألیف شصیت‌ها دانست. در تی‌تی هر سه شخصیت اصلی فیلم («تی‌تی»، «ابراهیم» و «امیرساسان») عینی تألیف می‌شوند؛ به این معنا که هر سه شخصیت اصلی فیلم، سکانس‌های معرفی مجزا دارند، از دل مواجهه با خرده‌موقعیت‌ها شناسه‌پردازی می‌شوند و از طریق روابط پیش‌برنده با یکدیگر در سیر موقعیت، سیر حرکت شخصیتی می‌یابند که در این میان، موفق‌ترین تألیف شخصیت‌ها مربوط به کاراکترهای «تی‌تی» و «ابراهیم» است که سیر حرکتی معین، استقرار شخصیتی، مبدأ و مقصد شخصیتی و تطورنگاری دارند.

آیدا پناهنده، از همان ابتدا، از طریق جهت‌گیری خرده‌موقعیتیِ روایت و میزان همراهی دوربین با کاراکتر هدف، خیلی زود معلوم می‌کند که شخصیت اصلی فیلم‌اش کیست؛ به مدد سکانس‌های معرفی موجز با خرده‌موقعیت‌های مقدماتی کوتاه ولی پرتعداد برای ورود به موقعیت اصلی داستانی؛ که همین تعدد بیش از اندازه‌ی خرده‌موقعیت‌ها، باعث می‌شود با وجود خوش‌ریتم بودن داستان از لحاظ اندازه‌ی موجز زمان خرده‌موقعیت‌ها، باز فیلم کمی دیرهنگام وارد موقعیت اصلی داستانی‌اش شود؛ اما اینکه فیلم درباره‌ی چیست، از طریق روایت دو داستان موازی که در ادامه مستقیماً به هم مرتبط می‌شوند معلوم می‌شود و در این زمینه، فیلم می‌تواند از طریق تلاقی خرده‌موقعیتیِ میان دو کاراکتر «تی‌تی» و «ابراهیم»، موقعیت مرکزی‌اش را شکل دهد و رابطه‌نگاری مدنظر آن را بسازد و بخشی از جذابیت موقعیتی و حلاوت داستان فیلم، در نوع همین رابطه‌نگاری نهفته است؛ در غریبی و بیگانگی «تی‌تی» با دنیای «ابراهیم» و غریبی و بیگانگی «ابراهیم» با دنیای «تی‌تی».

تی‌تی آیدا پناهنده، یک «فیلم شخصیت» است؛ وابسته به شخصیت و وابسته به اجرای بازیگر و میزانسن‌پردازی کارگردان نسبت به او و البته وابسته به سکانس‌های معرف شخصیت؛ یعنی همان خرده‌موقعیت‌هایی که قرار است از دل‌شان شخصیت اصلی را بشناسیم؛ از همراهی با «ابراهیم» برای رفتن به اتاق سی‌تی‌اسکن گرفته تا سونوگرافی بچه و دقایق ابتدایی میزبانی از «ابراهیم» در خانه. در این میان، وجه پرستاری شخصیت «تی‌تی» در قالب نوع مراقبت‌هایش از بیماران و همراهی و همدلی با اشخاصی که با آن‌ها مواجه می‌شود، خیلی زود واقعی‌سازی می‌شود و عینیت می‌یابد؛ این مسأله در کنار سادگی رفتاری، معصومیت و شیرین‌بیانیِ کاراکتر «تی‌تی» باعث می‌شود شخصیت به دل مخاطب بنشیند، مخاطب او را بپذیرد و حاضر شود همراهی‌اش کند. این «به دل مخاطب نشستن»، تک‌مصداقی نیست؛ فقط از رفتارنگاری از «تی‌تی» در سکانسی که او ساده و معصومانه به حرف‌های «ابراهیم» واکنش نشان می‌دهد و نسبت به «خطر سیاه‌چاله‌ی فضایی برای زمین» بیان شده توسط او می‌گرید ناشی نیست! این «به دل مخاطب نشستن» وقتی حاصل شده است که مخاطب با خلوت شخصیت، مشاهدات‌اش، آرزوهایش و کابوس‌هایش شریک می‌شود؛ سکانس معلق بودن «تی‌تی» در میان امواج دریا (که بعداً می‌فهمیم دلیل‌اش چیست) را به یاد بیاورید؛ این یعنی فیلمساز توانسته احساسات پیچیده‌ی کاراکتر زن‌اش که بعضاً فقط با واژگان و صرفاً از طریق رمان قابل توصیف است را ترجمه‌ی تصویری نیز ببخشد.

با این همه، پاشنه‌آشیل تی‌تی آیدا پناهنده آنجاست که فیلم نمی‌تواند از برخی شناسه‌های مهم شخصیت‌ها به برخی بزنگاه‌های مهم موقعیتی پل بزند. به عنوان نمونه، می‌توان به دوگانه‌ی از خود بچه داشتن یا بچه دیگری را داشتن در کاراکتر «تی‌تی» اشاره کرد و اینکه این تضاد موقعیتی در کاراکتر «تی‌تی»، صرفاً در حد تضاد درون شخصیتی و بخشی از شخصیت‌پردای او باقی می‌ماند و به تضاد درام‌ساز فیلم تبدیل نمی‌شود. نمونه‌ی دیگر، وجه «بچه شهرستانی»بودن کاراکتر «امیرساسان» و «دانشمند»بودن کاراکتر «ابراهیم» و تقابل خاستگاهی و گفتمانی و طبقاتی این دو با یکدیگر است که به عنوان یک ایده، به آن عمق داستانی و موقعیتی داده نمی‌شود و مانور بیش از حد فیلمساز روی این تم عینیت‌نیافته، باعث هدر رفتن داستان فیلم می‌شود.

در این میان اما ضربه‌‌ی دیگری که فیلمساز به فیلم‌اش می‌زند، زمانی است که می‌خواهد از طریق ایجاد غافلگیری داستانی، درام‌اش را دارای فراز و فرود کند. اولاً نمی‌دانم چرا باید سادگی، صداقت و سلامت رفتاریِ زنی مانند «تی‌تی»، مترادف با «شیدایی» و «جنون» تلقی شود! ثانیاً درک نمی‌کنم چرا برخی داده‌های داستانیِ فیلم باید از میانه‌ی درام به بعد، به شیوه‌ی «بالا اومدیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصه‌ی ما دروغ بود» تغییر ماهوی پیدا کند (عنوان این کار هر چه باشد، ایجاد غافلگیری داستانی نیست)! ثالثاً نمی‌فهمم چرا مسأله‌ی «کاغذ ابراهیم» در درام باید این همه کش و قوس یابد و تا مرز «بدمن»‌ساز شدن و ضدقهرمان‌پروری پیش رود؛ خاصه آنکه علت روایی و دراماتیک قابل اقناعی برای ادامه نیز ندارد! از یاد نبریم مسأله‌ی «کاغذ ابراهیم» قرار است «وجه‌قصه» باشد و نه خود «قصه»! یعنی قرار است وسیله‌ای باشد برای پیشبرد متن و نه خود متن! در حالی که جهت‌گیری رواییِ غلط فیلمساز باعث می‌شود این «وجه‌قصه» بیش از اندازه پررنگ شود، در دقایقی حتی جای خود «قصه‌ی اصلی» را بگیرد و اصلاً مسیر اصلی داستانی را تغییر دهد؛ گاه به بازتکرار نوعی «مثلث عشقی» کلیشه‌ای، گاه به رویارویی فلسفی بر سر اینکه نوع زیست «تی‌تی» بهتر است یا نوع زیست «ابراهیم»، و گاه حتی به تقابل‌های طبقاتی میان «امیرساسان» و «ابراهیم»! همچنانکه علتی که «امیرساسان» برای پس ندادن آن کاغذ به «ابراهیم» بیان می‌کند (وقتی «امیرساسان» خطاب به «ابراهیم» می‌گوید شماها مغرورید و فکر می‌کنید برای خودتان کسی هستید!)، نه می‌تواند آن دوقطبی طبقاتی مدنظر فیلمساز را حتی در حد تم فرعی شکل دهد، نه به عنوان یک گره‌افکنی فرعی، زمینه‌ی روایی قابل قبولی دارد و نه به طریق اولی، ادامه‌دار شدن مسأله‌ی «کاغذ ابراهیم» در درام را توجیه‌مند می‌کند؛ به‌ویژه از این حیث که گره‌افکنی پرپیچ و خم «کاغذ ابراهیم» که خیلی در موقعیت داستانی روی آن مانور داده می‌شود، بسیار سهل و ممتنع و نامتناسب با نوع گره‌افکنی، گره‌گشایی می‌شود!

در نتیجه، کنش و واکنش‌ها از میانه‌ی درام تا یک‌سوم پایانی، هم به لحاظ عِلی و هم به لحاظ دراماتیک، قانع‌کننده نیست و نمی‌تواند فیلمساز را به آنچه می‌خواهد به آن برسد، برساند. البته که تحول شخصیت «ابراهیم»، در معرض انتخاب قرار گرفتن او برای رسیدن به این تحول و رسیدن او از نقطه‌ی A به نقطه‌ی B، به مدد همین مسیر موقعیتیِ ترسیم شده توسط فیلمساز (گره خوردن مسأله‌ی آن کاغذ به گونه‌ای که «ابراهیم» مجبور شود بین آن کاغذ و «تی‌تی»، یکی را انتخاب کند)، عینی و دراماتیک شکل گرفته اما انتخاب این نوع مسیر برای به تحول رساندن «ابراهیم»، به شکل کلی درام و به‌ویژه سیرحرکتی و زیستیِ «تی‌تی» ضربه زده و به نوعی می‌توان گفت فیلمساز، زیست طبیعی «تی‌تی» و سیر اصلی درام را فدای تحول‌نگاری «ابراهیم» کرده است.

 

 

 

کاوه قادری

 

مرداد  ۱۴۰۱

 

 


 تاريخ ارسال: 1401/5/18
کلید واژه‌ها: فیلم تی‌تی، آیدا پناهنده، کاوه قادری، پرده سینما، سایت پرده سینما، نقد و بررسی فیلم تی‌تی آیدا پناهنده

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.