پرده سینما

از کمدی به تراژدی! نگاهی به فیلم «جنایت و جنحه» ساخته وودی آلن‎‎

کاوه قادری



 

 

 

 

پنج‌شنبه ها، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

جنایت و جنحه

Crimes and Misdemeanors

کارگردان: وودی آلن

تهیه‌کننده: چارلز جف

نویسنده فیلمنامه: وودی آلن

بازیگران: مارتین لاندو، وودی آلن، میا فارو، آلن آلدا، آنجلیکا هیوستون، جری اورباک، مرسدس روئل، داریل هانا، ویکتور آرگو، کارولین آرون، سام واترستون، کلیر بلوم، جوانا گلیسون، سیلویا کادرز

موسیقی متن: آثاری از فرانتس شوبرت

فیلم‌بردار: سون نیکویست

تدوین‌گر: سوزان مورس

توزیع‌کننده: اوریون پیکچرز

تاریخ‌ نخستین نمایش: ۱۳ اکتبر ۱۹۸۹

مدت زمان: ۱۰۴ دقیقه

زبان فیلم: انگلیسی

فروش گیشه: ۱۹٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار

 

 

 

طعم سینما - شماره ۲۳۵ : جنایت و جنحه (Crimes and Misdemeanors)

 

 

 

در نقد و بررسی‌هایی که درباره‌ی فیلم جنایت و جنحه وودی آلن صورت گرفته، معمولاً به یک خطای شناختی خیلی آشنا و متعارف و نوعی غلط مصطلح برمی‌خوریم که بد نیست ابتدا به آن بپردازیم؛ خطای شناختی و غلط مصطلحی که از قیاس مع‌الفارق میان این فیلم و فیلم هانا و خواهرانش ناشی می‌شود!

در هر دو فیلم هانا و خواهرانش و جنایت و جنحه، با دو داستان مجزا از هم مواجهیم که در پایان فیلم‌ها، به هم مرتبط می‌شوند؛ دو داستانی که به لحاظ گونه، یکی کمدی و دیگری درام است و انگار هر دو فیلم، آشکارا به دو قسمت مجزای کمدی و درام تقسیم شده‌اند که در پایان فیلم، با هم همپوشانی پیدا می‌کنند! اما نکته‌ای که در این مقایسه نادیده گرفته می‌شود، نوع متفاوت بکارگیری کمدی و درام در این دو فیلم است؛ چه به لحاظ کنترل یا غلیظ کردن لحن و اجرا و چه به لحاظ نوع ترکیب و درهم‌تنیدگی کمدی و درام. برای نمونه، در فیلم هانا و خواهرانش، در هر دو داستان، با نوعی متعادل از درهم‌آمیختگی میان کمدی و درام مواجهیم و به بیان دیگر، هر دو داستان، در گونه‌ی «کمدی-درام» هستند که نه در پایان فیلم، بلکه از همان ابتدا، از طریق شخصیت «هانا» به هم مرتبط می‌شوند و مجموعاً بخش کمدی، بخش درام را تلطیف می‌کند. اما در فیلم جنایت و جنحه، با یک داستان کمدی و یک داستان درام مواجهیم که اساساً مجزا از یکدیگر هستند و بخش کمدی نه تنها در خدمت تلطیف بخش درام نیست، بلکه در فرجام، بخش کمدی بخش درام را تراژیک‌تر نیز می‌کند. دو داستان صرفاً به صورت موازی با یکدیگر روایت می‌شوند و در پایان هم، نه دو داستان، بلکه شخصیت مرکزی دو داستان («جودا» و «کلیف») ، از حیث منش شخصیتی با هم مرتبط می‌شوند و به لحاظ عقیدتی، به یک نقطه‌ی مشترک می‌رسند. تفاوت دیگر دو فیلم اما ناشی از میزان متفاوت کنترل کردن یا غلیظ کردن لحن و اجرا در واقعه‌پردازی داستانی است؛ تفاوتی که بررسی‌اش، می‌تواند ویژگی‌های درونی فیلم جنایت و جنحه را دقیق‌تر توضیح دهد.

جنایت و جنحه یکی از تلخ‌ترین و صریح‌ترین آثار سینمای وودی آلن است؛ نه فقط از حیث درونمایه، بلکه از حیث نوع گزارش درونمایه؛ یعنی آن جنس واقعه‌پردازی که می‌تواند درونمایه را از آنچه هست، تندتر یا ملایم‌تر و تلخ‌تر یا شیرین‌تر نشان دهد. در این زمینه، مطمئناً اگر از خود وودی آلن هم بپرسیم آیا داستان‌هایش را به همان صراحت و تلخی که باید واقعه‌پردازی کرده، یک «نه» بزرگ به عنوان جواب دریافت خواهیم کرد! در واقع، در فیلم‌های وودی آلن، معمولاً وقایع بالقوه تراژیک و تلخ و غم‌انگیز، در لحن و بیان و اجرا طوری تلطیف می‌شوند که از میزان آزاردهندگی‌شان کاسته شود؛ برای نمونه در فیلم هانا و خواهرانش، دقت کنید به اینکه عطش «الیوت» برای برقراری رابطه با «لی» آنقدر بامزه و مفرح به نمایش درمی‌آید که آن تلخی خیانت به «هانا» بار کمیک داستان را تحت‌الشعاع قرار ندهد! نوعی از واقعه‌پردازیِ موقعیت که مشابه‌اش در برخی سکانس‌های فیلم هری ساختارشکن نیز مشاهده می‌شود و معمولاً در سینمای وودی آلن، این رویه‌ای متعارف است که بار تلخ و تراژیک و غم‌انگیز وقایع، در لحن و بیان و اجرا کنترل می‌شود تا به شکل داستانی، قابل عرضه و برای مخاطب، قابل تحمل باشد و شاید به همین دلیل است که داستان‌های توأم با خیانت و تردید و گاه قتل وودی آلن، معمولاً در بستری کمیک روایت می‌شوند.

 

جنایت و جنحه اما تا حد زیادی از این قاعده مستثنی است. وودی آلن تقریباً با همان صراحت و بی‌پروایی که می‌خواسته داستان‌اش را روایت کرده و اینبار در واقعه‌پردازی‌ها نه تنها از کنترل یا تلطیف در لحن و اجرا خبری نیست، بلکه بر غلظت تراژیک فعل و انفعالات داستانی نیز افزوده شده است؛ یک نمونه‌اش اینکه فیلمسازی که هیچ‌گاه در فیلم‌هایش خود قتل را حتی به عنوان بخشی از یک سکانس هم نشان نمی‌دهد، در این فیلم، به بهانه‌ی سر زدن «جودا» به خانه‌ی «دلوریس» برای برداشتن وسایل جاگذاشته‌اش، جسد بی‌جان «دلوریس» را در اکستریم‌کلوزآپ می‌گیرد! همین نوع روایت نمایشی را بگذارید در کنار فلاش‌بک‌های توأم با غم و حسرتی که مدام از رابطه‌ی میان «جودا» و «دلوریس» به عنوان یادآوری خاطرات «جودا» نمایش داده می‌شود؛ فلاش‌بک‌هایی که علاوه بر روایت داستان «جودا» و عینی‌سازیِ حس عذاب وجدان در وی، به تلخ‌تر و تراژیک‌تر جلوه دادن خود آن تصمیم «جودا» برای حذف «دلوریس» و غم‌انگیزتر کردن واقعه‌ی قتل «دلوریس» نیز کمک می‌کند. به این همه اضافه کنید واقعه‌پردازیِ سکانسی را که در آن، «جودا» تصمیم به قتل «دلوریس» می‌گیرد و با وجدان‌اش در قالب «بن» کلنجار می‌رود؛ فضای سیاه و محیطی آمیخته در تاریکی که تنها به زور رعد و برق‌های تک‌ثانیه‌ای روشن می‌شود و سپس در تاریکی مطلق فرو می‌رود؛ رعد و برق‌هایی که انگار کنایه از آرام آرام جان دادن عنصر نیکی در «جودا» است و آخرین رعد و برق زمانی رخ می‌دهد که «جودا» به قتل «دلوریس» رضایت داده و آخرین رگه‌ی نیکی را در خود کشته است.

نمود دیگر اینگونه واقعه‌پردازی‌های تلخ و صریح را می‌توان در کارگردانی و در فضای سرد و گفتگوهای بی‌حس دارای لحن تهاجمی یافت که میان «جودا» و «دلوریس» در جریان است. در این میان، یکی از انتخاب‌های درست وودی آلن که هم در راستای عینی‌سازیِ حس عذاب وجدان «جودا» به عنوان یکی از تضادهای درام‌ساز عمل می‌کند و هم در راستای واقعه‌پردازی دارای درونمایه‌ی تند و بی‌پروا است، برمی‌گردد به اینکه سکانس صرف شام دسته‌جمعیِ کل اعضای خانواده در دوران کودکی «جودا»، به صورت جریان سیال ذهن روایت می‌شود و «جودا»ی زمان حال، عیناً داخل این خاطره‌ی گذشته‌اش حضور و واکنش و گفتگو دارد. دقت کنید که جناس و ایهام هدفمند و هوشمندانه‌ای در گفتگوهای داخل این سکانس وجود دارد؛ وقتی «جودا»ی زمان حال از پدرش در زمان گذشته می‌پرسد: «کی صحبت از قتل کرد؟» «پدر» جواب می‌دهد: «تو کردی!» و «جودا» در پاسخ می‌گوید: «Did I?»  که هم به معنی «من صحبت از قتل کردم؟» است و هم با توجه به لحن ناباورانه‌ی «جودا»، معنی «من مرتکب قتل شدم؟» نیز می‌دهد.

این تلخی و تراژیک بودن درونمایه‌ی فیلم البته ناشی از خود داستان برگزیده شده برای درام نیز هست؛ وقتی نحوه‌ی پیشبرد خط روایی و فرآیند داستانی، جهانی سیاه را مقابل دیدگان مخاطب می‌گذارد که در آن، پروفسور همواره امیدوار و معتقد به فلسفه‌ی زندگی، نهایتاً کارش به خودکشی می‌رسد، آدم هوس‌باز و طماعی مانند «لستر» و آدم گناهکاری مانند «جودا» به رستگاری می‌رسند اما آدم‌های بی‌آزار و با وجدانی مانند «بن» و «کلیف»، کور و منزوی می‌شوند؛ جهانی که از آن خوش‌بینی‌ها و امید دادن‌های معمول وودی آلن به دور است؛ یعنی اگر در فیلم منهتن، «تریسی» قرار بود شش ماه به لندن برود و ما و «آیزاک» امیدوار بودیم که «تریسی» بعد از بازگشت از لندن عوض نشود و پاک و خالص و زلال بماند، اینجا در فیلم جنایت و جنحه، هالی چهار ماه به لندن می‌رود و بعد از چهار ماه آنقدر عوض می‌شود که «لستر» حریص و سیاه‌باز را به «کلیف» صادق و درست‌مسلک ترجیح می‌دهد! دقیقاً در چنین جهانی است که حتی کمدی فیلم هم در خدمت تلخ‌تر شدن درام فیلم بکار گرفته می‌شود و فیلم به نوعی از کمدی به تراژدی می‌رسد! وقتی در سکانس ماقبل اختتامیه، «کلیف» از بخش کمدی فیلم و «جودا» از بخش درام فیلم، در ملاقات با یکدیگر، به یک منش رفتاری مشترک می‌رسند؛ «جودا» بدون کمترین عذاب وجدان یا احساس پشیمانی، با تبختر و غرور، گناهکاری‌اش را در قالب عرضه‌ی یک داستان جنایی جار می‌زند و «کلیف» نیز می‌گوید که دارد رقم زدن یک قتل بی‌عیب (همان کاری که عملاً «جودا» انجام داد) را در ذهن‌اش طراحی می‌کند! و اینجا دقیقاً همان نقطه‌ای است که فیلم از کمدی به تراژدی می‌رسد! وقتی حتی شخصیت مثبت فیلم هم در نقطه‌ی B و مقصد حرکتی‌اش، از خیر به شر می‌رسد؛ همچنان که خود فیلم هم در مقصد داستانی‌اش، به تلخی بیانگر این گزاره است که در جهان‌اش، آدم‌هایی با منش «لستر» و «جودا» کامیاب و آدم‌هایی با منش «کلیف» و «بن» ناکام هستند؛ و از این روی هم می‌توان فیلم جنایت و جنحه را یکی از تراژیک‌ترین و بی‌پرواترین آثار سینمای وودی آلن نامید.

 

 

 

کاوه قادری

 

 

فروردین ۱۴۰۲

 

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 


 تاريخ ارسال: 1402/1/10
کلید واژه‌ها: طعم سینما، کاوه قادری، وودی آلن، جنایت و جنحه، جرم ها و بزه ها، نقد و بررسی فیلم جنایت و جنحه

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.