امیر اهوارکی
این فیلم، لیاقت آن را داشت که سیمرغ بهترین فیلمنامه در جشنواره فجر را کسب کند، یا لااقل برایش نامزد شود. اما رسیدن دیرهنگام به جشنواره، آن را از بخش سودای سیمرغ بازداشت و فیلم صرفاً در بخش «نگاه نو» داوری شد.
۱
اشاره
آقای کاظم دانشی که دو سال قبل، با نخستین ساختهاش «علفزار» سیمرغ بهترین فیلمنامه را گرفت و در جشنواره درخشید، اکنون با فیلمنامه بیبدن به سینما بازگشته است. این فیلم نخستین ساختۀ مرتضی حسینعلیزاده در سینما است. فیلمی دراماتیک و نفسگیر که محاسن فراوانی دارد و ضعفهایش اندکند. جناب دانشی با تحصیلات تئاتریاش، روح تازهای در ژانر جنایی دمیده است. به طوریکه بایست سهم اصلی موفقیت بیبدن را در فیلمنامه او دانست، فیلمنامهای که افت نمیکند و پیوسته یقۀ مخاطب را میگیرد و مفاهیم سطحی رایج در جامعه را به چالش میطلبد.
۲
خلاصه داستان
ماجرای جنایی گم شدن دختری به نام ارغوان و سعی پدر و مادرش (سروش صحت و الناز شاکردوست) برای یافتن او. قرائنی وجود دارد که دوست پسر ارغوان، او را کشته است. اما پسرک علیرغم اعتراف اولیه، قضیه را تماماً انکار میکند. پدر متهم (پژمان جمشیدی) نقش مهمی بازی میکند و با هزینههای وافر و استخدام وکلای گرانقیمت، سعی دارد که پرونده را به انحراف ببرد لکن بازپرس (نوید پورفرج) راههای او را میبندد.
۳
نقد و بررسی
فیلمهای ژانر جنایی در سینمای ایران آنقدر کممایه و پرخطا هستند که راقم بارها مجبور شده تا نقدهای حقوقی بر آنها بنویسد بلکه مخاطبان را از اشتباه در آورد. اما اکنون با فیلمهای علفزار (1400) و بیبدن (1402)، به قوت میتوان گفت که اولین محصولات ژانر جنایی، که کمخطا و البته دراماتیک باشند، به ثمر نشستهاند. این دو فیلمنامه، توسط کاظم دانشی نوشته شدهاند. فیلمنامههای علفزار و بیبدن، اقتباس از برخی پروندههای قضاییِ معروف هستند؛ با این تفاوت که در ابتدای فیلم علفزار آمده: «برگرفته از داستانهای واقعی» اما در فیلم بیبدن، چنین ارجاعی وجود ندارد. شهرت پروندۀ غزاله شکور و آرمان عبدالعالی که بعد از هشت سال بالاخره در سال 1400 به اجرای حکم رسید، اصحاب رسانه را برانگیخت تا در کنفرانس مطبوعاتی جشنواره فجر، دربارۀ ارتباط فیلم بیبدن و آن پرونده، سؤال کنند. سازندگان اما با هوشمندی، چنین سؤالاتی را پاسخ ندادند. و اگر چنین نمیشد، خانوادههای شکور و عبدالعالی میتوانستند ادعای حیثیت کنند و بگویند که حق آنها در فیلم ضایع شده است.
۴
یکی از فواید مهم در ژانر جنایی، پندآموزی تماشاگر از خطای دیگران است. چیزی که سابق بر این، با فیلمهای پرخطای فیلمسازان، عملاً به آموزش غلط منجر میشد. حالا اما به جرأت میتوان گفت که دورۀ جدیدی در ژانر جنایی آغاز شده است. شاید اگر فیلم علفزار (1400) نبود، فیلم پرونده باز است (کیومرث پوراحمد) که بهمن 1401 به جشنواره فجر آمده بود، آنقدر افتضاح جلوه نمیکرد و تمسخر نمیشد.
بارها دیدهایم که در فضای مجازی، کمپینهای متعددی در مخالفت با حکم قصاص به راه افتاده و بسیاری از مردم نیز نادانسته به آن پیوستند. در فیلم بیبدن یکی از همین کمپینها را شاهد هستیم و مردمی را که در حمایت از قاتل، در خیابان شعار هم میدهند. اما فیلم بیبدن به خوبی نشان میدهد که در پشت پردۀ این ماجراها چه افرادی حضور دارند و گاهی چگونه جای قاتل و مقتول عوض میشود.
ناگفته نماند که مردمانی که با نیت خوب، با قصاص مخالفت کردهاند، کم نیستند. اما تماشای فیلم بیبدن به ما میآموزد که از قضاوت شتابزده و بدون علم، پرهیز کنیم.
۵
یکی دیگر از مفاهیم سطحی رایج این است که اعتراف مجرمان، تحت شکنجه اخذ شده. کمترین اثرات این کار، بستن راه توبه برای مجرمان پشیمان، و گره خوردن دادرسی و طولانی شدن آن است. در فیلم بیبدن، سروش با اینکه بدواً به قتل ارغوان اعتراف کرده، اما بعداً با مشورت پدر و همچنین وکیلش، اعترافات را تحت شکنجه قلمداد میکند. و این در حالی است که خانوادۀ دخترک مقتول، حاضرند که در
صورت تسلیم شدن متهم به حکم، او را ببخشند. اما این اتفاق هیچگاه رخ نمیدهد. همین مسئلۀ واقعی، مخاطب را تا 20 دقیقه به آخر فیلم (یعنی تا دقیقه 100) در تعلیق نگه میدارد که آیا اعتراف اولیه، درست بوده است یا نه. جالب توجه اینکه تعلیق مذکور، در متن قصه نهفته است و ناشی از بازارگرمی سازندگان یا فریب دادن مخاطب نیست.
۶
نشان دادن یک وکیل فاسد در فیلم، از جرئت فیلمساز حکایت دارد، وکیلی که چند میلیارد پول موکل خود را در جهت راهاندازی کمپین و فشار به دستگاه قضا صرف میکند. امیدواریم که کانون وکلا، علیه این فیلم اقامه دعوا نکند. فاسد بودن وکیل، از فساد قضات رایجتر است. در حالیکه در سینمای ایران و جهان، به موضوع وکیل مفسد اصلاً پرداخته نمیشود. سکانسهای زندان، در زندان رجایی شهر تصویربرداری شدهاند. طبق برخی اخبار، مسئولان زندان بعد از تماشای نیمی از فیلم، مکان را در اختیار گروه سازنده قرار دادهاند.
۷
خطاهای فیلم بیبدن
برخی از خطاهای حقوقی فیلم را برمیشمارم. جناب بازپرس (نوید پورفرج) رفتارهای غیر منطقی و خلاف قانونی دارد (بر خلاف بازپرس فیلم علفزار، با بازی پژمان جمشیدی). مثلاً او نبایست مجوز عکاسی یک خبرنگار را پاره کند، هرچند که تخلف کرده باشد. همچنین حضور جناب بازپرس در روز دادگاه به قصد ارائه سند جدید، خلاف آیین دادرسی است. «انفصال امر مختوم» ایجاب میکند که بعد از عبور پرونده از دست هر مقام دادرس، او از آن منفصل شود. این مسئله در ادامه، به نحوی دیگر تکرار میشود. در فیلم مشاهده میکنیم که جناب بازپرس، برای یک مسئله اخلاقی ـ ناموسی، به یقهگیری با پدر مقتول میپردازد و به همین سبب، او را از پرونده منفصل میکنند. اما عجیب این است که او تا صحنۀ اجرای حکم، نقش فعال خود را حفظ میکند! پوشیدن شلوار جین و نشستن بیادبانه روی میز، در شأن بازپرس نیست و احترام مقام قضایی را پایین میآورد.
خطای دیگر این است که طبق آیین دادرسی وکیل اجازه ندارد که در مرحلۀ بازپرسی اولیه حضور داشته باشد. در حالیکه وکیل متهم از همان ابتدا ضمن حضور در بازپرسی، به تحقیقات جهت میدهد.
برخی صحنههای زائد نیز در فیلم وجود دارند که حذف آنها بهتر است. مانند جستوجوی مادر مقتول (الناز شاکردوست) در مکان زبالهریزی شهرداری تهران به قصد پیدا کردن جنازه دختر.
۸
این فیلم، لیاقت آن را داشت که سیمرغ بهترین فیلمنامه در جشنواره فجر را کسب کند، یا لااقل برایش نامزد شود. اما رسیدن دیرهنگام به جشنواره، آن را از بخش سودای سیمرغ بازداشت و فیلم صرفاً در بخش «نگاه نو» داوری شد. بیبدن به دو نامزدی برای بهترین فیلم اول و بهترین کارگردانی اول رسید اما آنها را به پرویز خان (به تهیه کنندگی عطا پناهی) و جواد عزتی (برای فیلم تمساح خونی) باخت.
طبق برخی اخبار واصله، شورای پروانه ساخت برخی نواقص اولیه در فیلمنامه را متذکر شده و جناب دانشی با همکاری مؤثر با اعضای شورا، به این فیلمنامه کمنقص رسیده است. سواد حقوقی اعضای شورا، یکی از نیازهای مهمی است که قبلاً از آن غفلت میشد. باید این اتفاق را مبارک دانست و به فال نیک گرفت.
۹
و اما خانم الناز شاکردوست
در پایان لازم است به رفتار غیرمنطقی خانم الناز شاکردوست در روز اول جشنواره در یکی از سینماهای مردمی اشاره کنیم. مطالبۀ ایشان این بود که چرا فیلم بیبدن، در بخش سودای سیمرغ حضور ندارد. این مطالبه را جناب کاظم دانشی نیز در کنفرانس مطبوعاتی فیلمش (جمعه 13 بهمن در برج میلاد) مطرح کرد. اما خودش فیالمجلس پاسخ خودش را داد. زیرا فاش کرد که فیلمبرداری بیبدن از 23 آذر شروع شده و در 11 بهمن به پایان رسیده است. اسامی فیلمهای بخش سودای سیمرغ روز 19 دی اعلام شده بود. آیا حضرات بیبدن، انتظار داشتند که هیئت انتخاب باید منتظر آنها میبودند تا فیلمشان تمام شود؟ یا اینکه میخواهند که شورا باید برای آنها استثناء قائل شده، فیلم را ندیده انتخاب میکردند؟ این مطالبه نیز البته موضوعیت ندارد. زیرا فیلم بیبدن، نخستین ساختۀ جناب حسینعلیزاده محسوب میشود. به هر حال، بازی الناز شاکردوست در این فیلم، آنطور نیست که او را برنده یا نامزد سیمرغ کند. مخصوصاً که انتخاب او برای نقش مادر یک دختر 20 ساله، انتخاب باورپذیر و درستی نبوده است. او با چهرۀ کودکانهای که دارد، بعد از بیست سال بازی در سینمای ایران، هنوز نقش دختر و عروس را در فیلمها بازی میکند.
امیر اهوارکی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|