کاوه قادری
صبحانه با زرافهها سروش صحت را میتوان به نوعی مهندسی معکوس شدهی فیلم قبلی او یعنی جهان با من برقص دانست.
صبحانه با زرافهها مانند بسیاری از فیلمهای اینگونهای در سینمای ایران، نه توان تبدیل از فرامتن به متن را دارد و نه اساساً توان عبور از بحران فرامتن را دارد.
دومین ضعف مهندسی توهم فیلم اما در این است که به دنیای ذهنیِ معین منجر نمیشود و خود آن زیست وهمی هم صرفاً از روی شدت غیرطبیعی بودن اکتها عینیت پیدا میکند؛ در نتیجه با فرمول «بالا اومدیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصهی ما دروغ بود» و بالعکس، وهم از غیر وهم متمایز میشود.
آثار سروش صحت را عمدتاً با روحیهی لطیف، سرخوش، سرزنده و امیدوار داخل آن میشناسیم؛ نوعی روحیهای که پیش از این در آثار کیومرث پوراحمد دیده بودیم که البته در آثار صحت بهروزتر شده است و در دقایق زیادی از فیلم جدیدش یعنی صبحانه با زرافهها نیز دیده میشود. به اقتضای این روحیه، فیلم یک «کمدی موقعیت» است که جهان نیمهواقعی-نیمههذیانی خود را نسبتاً سریع و صریح بنا مینهد و سکانسهای معرفی شخصیتها بهویژه سکانس عروسی، به نوعی سکانس معرفی موقعیت اصلی فیلم نیز هستند.
از «کمدی موقعیت» بودن فیلم گفتیم؛ کمدی که بهدرستی، پیش و بیش از هرچیز، حاصل تضادهاست؛ تضاد میان ابژهها، تضادهای داخلی میان گروه شخصیتها، تضاد میان فضای شخصیتها و فضای موقعیت، تضاد آدمها با جهانی که خودشان ساختهاند و تضاد شخصیت با موقعیت؛ که نمونههایش میشود تضاد مهمانان عروسی با فضای خود عروسی، تضاد برادر عروس با داماد، تضاد در دکتری که خودش نیازمند مراقبت پزشکی است و به طور کلی، تضاد در زیست آدمهای این جهان با خود آن جهان؛ آدمهایی که در یک دنیای واقعی، وهمی زندگی میکنند.
صبحانه با زرافهها سروش صحت را میتوان به نوعی مهندسی معکوس شدهی فیلم قبلی او یعنی جهان با من برقص دانست؛ از حیث بکارگیری مجدد «گروه شخصیتها» و ساختن فضا و اتمسفر زیست جمعی به صورت گعدهی مردانه که در صبحانه با زرافهها برخلاف جهان با من برقص، به جای حرکت به سمت زندگی و مبارزه با مرگ، مدام زندگی را از خود دور میکنند و به استقبال مرگ میروند! همین دگردیسی درونمایهای، شکل «کمدی موقعیت» سروش صحت را در فیلم جدیدش نیز تغییر داده و از یک کمدی مفرح خانوادگی و مناسبتیِ شب عیدی در جهان با من برقص، به یک «کمدی سیاه» شبهکوئنی در صبحانه با زرافهها تبدیل میکند؛ بهویژه از حیث شکلشناسی روایی که از فضای فیلمهایی مانند لبوفسکی بزرگ تأثیر گرفته شده؛ از این جهت که از دل یک ریزموقعیت فرعیِ ظاهراً بیاهمیت، کل داستان اصلی ساخته میشود؛ ریزموقعیتی که در لبوفسکی بزرگ، مورد خرابکاری قرار گرفتن یک قالیچه بود و در صبحانه با زرافهها، افراط در مصرف موادمخدر و عواقب زنجیرهای آن؛ با این تفاوت که در فیلم صحت، دنبالهدار کردن این خردهموقعیت، به جای اینکه مثل فیلم کوئنها به یک ساختار روایی منجر شود، به یک الگوی تکرارشوندهی یکنواخت تبدیل میشود که از میانهی فیلم به بعد، آن را دچار خلأ روایی میکند.
از هذیانی بودن جهان فیلم صبحانه با زرافهها گفتیم؛ مسألهای که با یک روخوانی ساده از «فوقع ما وقع» فیلم و نگاه به زیست وهمی آدمهای فیلم به سادگی قابل تشخیص است. به واسطهی «گروه شخصیتها»ی درون فیلم، هر کدام از پنج شخصیت اصلی نیز یک بخش مکمل از این هذیان و وهم را شکل میدهند و به نوعی میتوان گفت هر بخش این هذیان، مینیاپیزود داستان یکی از شخصیتهاست.
مهمترین ضعف مهندسی این توهم اما در دو نکته است؛ اول اینکه مانند بسیاری از فیلمهای اینگونهای در سینمای ایران، نه توان تبدیل از فرامتن به متن را دارد و نه اساساً توان عبور از بحران فرامتن را دارد؛ در نتیجه برای توجیه آنچه در یکسوم پایانی فیلم رخ میدهد، باید مورخان یا کارشناسانی باشند که آن «فوقع ما وقع» را با قرض گرفتن از خروار خروار تحولات اجتماعی که اساساً ربطی به فیلم ندارند توجیه کنند و با جمع و تفریق و ضرب و تقسیم، با رویا یا بیرویا و با قیف یا بدون قیف، جهان ملتهب خارج از فیلم را به جهان هپروتی سرخوش داخل فیلم وصلهپینه کنند! دومین ضعف مهندسی توهم فیلم اما در این است که به دنیای ذهنیِ معین منجر نمیشود و خود آن زیست وهمی هم صرفاً از روی شدت غیرطبیعی بودن اکتها عینیت پیدا میکند؛ در نتیجه با فرمول «بالا اومدیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصهی ما دروغ بود» و بالعکس، وهم از غیر وهم متمایز میشود و چون ساختار روایی برای این دور دایرهایِ تداوم توهم پیشبینی نشده، فیلم از میانه به بعد به یک الگوی موقعیتیِ تکرارشونده و یکنواخت میرسد که در آن هرچند دقیقه یکبار شخصیتها یا اقدام به مصرف موادمخدر میکنند یا چشمچرانی میکنند و این وضعیت خلأ روایی آنقدر کشدار میشود تا در قالب یک جامپکات داستانی، مرگ یکی از شخصیتها اتفاق میافتد و این مثلاً قرار است زمینهساز اتفاقات یکسوم پایانی فیلم باشد!
در واقع، صبحانه با زرافهها سروش صحت، دچار ناتوانی در کنترل هیجان هذیانگوییاش است و سرآخر تبدیل به نوع غلیظی از مرثیهخوانی و ننهمنغریبمبازیِ شبهسانتیمانتال میشود که با فضا و بافت کلی فیلم همخوان نیست و باعث میشود تا فیلم به دست خود، خودش را تخطئه کند؛ مسألهای که البته ناشی از نوع موقعیتپردازی فیلم نیز هست که عملاً روایت را در بنبست قرار میدهد و طوری خط داستانی فیلم را عقیم میکند که فیلمنامهنویس ابتدا در قالب یک جامپکات داستانی، مرگ ناگهانی یکی از کاراکترها را رقم میزند و سپس موقعیت داستانی که نمیتواند پیش ببرد را با مرگ فلهای باقی کاراکترها، حذف میکند و نهایتاً در قالب چیزی شبیه مارش عزا، یک خدابیامرزگویی هم نثارشان میکند و پروندهی فیلم بسته میشود! مسلماً چنین شاهکاری ذیل عناوینی همچون ضدپیرنگ و ابزورد قابل توجیه نیست اما در فضای نقد و بررسی سینمای ما به نظر میرسد تاریخ را بدجوری فاتحان مینویسند! فاتحانی که انگار کارشان بیشتر بازنمایی فیلم مربوطه است تا بررسی ویژگیهای آن! خوب است در این بازنماییها، اگر شأن مورخ سینما برای خود قائلیم، حال و هوای اجتماعی یا سیاسی مدنظر خودمان یا نسبت فکری و فرهنگی خودمان با فیلمساز مربوطه را در مواجهه با فیلم مربوطه دخالت ندهیم! باور بفرمایید بسیار زشت است چون مدیریت اجتماعی یا سیاسی دورهای از سینما موردپسند ما نیست، کمدیهای بسیار مفرحتر و قاعدهمندتر از فیلم فعلی سروش صحت را در مرثیهنامهای نکوهشوار، «خندیدن به خود» بنامیم و چون مدیریت اجتماعی یا سیاسی دورهای از سینما موردپسند ما هست، ناگهان با این فیلم بگوییم سینما برای ما زنده شد! باور بفرمایید بسیار زشت است فیلمی که تمام قواعد ژانر مربوطهاش را با جزئیات و بهدقت رعایت میکند را طوری نادیده بگیریم که فراموش شود اما فیلمی دیگر را بخاطر نسبت فکری و فرهنگی با فیلمساز محترماش بخواهیم به زور تأویلهای معناتراشانهی فرامتنی، بر طارم اعلی بنشانیم! نمیشود فیلمی صرفاً بخاطر شخصیت اجتماعی فیلمساز محترماش تحسین شود! نمیشود در فیلمی، از لیس زدن تا پنجه انداختن و میو میو کردن برای خنده گرفتن از مخاطب (نظیر فیلم سینمایی قیف) استفاده شود اما جایگاه نقد، بخاطر منصب فیلمساز محترم فیلم مربوطه در یکی از تشکلهای صنفی سینما، چشم بر روی ابتذال مذکور ببندد! لذا لطفاً سروش صحت را به فیلمساز منتقدساخته تبدیل نکنید.
کاوه قادری
آبان ۱۴۰۳
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|