پرده سینما

به کامل‌ترین نحو ممکن خنثی! نگاهی به فیلم «زیبا صدایم کن» ساخته رسول صدرعاملی

کاوه قادری

 

 

 

 

 

 

ساده‌ترین توصیفی که می‌توانیم از منظر ساختاری و روایی از فیلم زیبا صدایم کن رسول صدرعاملی داشته باشیم این است که با فیلمی شسته‌رفته و جمع و جور مواجهیم که تعدادی از اشکالات همیشگی فیلم‌های سینمای ایران را نیز در خود دارد و به لحاظ درونمایه‌ای مانند بسیاری از آثار پیشین رسول صدرعاملی و البته مثل تعداد قابل توجهی از فیلم‌های کمدی پاپ‌کورنی سینمای ایران، در اوج پاستوریزگی و بی‌خطر بودن برای همه به سر می‌برد! در وهله‌ی اول با یک فیلم متداول و روتین مواجهیم که مانند سایر آثار صدرعاملی، تابع قواعد کلاسیک روایتی و داستانگویی است؛ فیلمی که در همان افتتاحیه‌اش، شخصیت‌های اصلی خود را به همراه محیطی که هرکدام در آن حضور دارند معرفی می‌کند و داستان اصلی و سپس چالش اصلی را کلید می‌زند. تمام ابتدائیات درام بجا صورت می‌گیرد و «ایده ناظر» فیلم هم از همان ابتدا معلوم است؛ رابطه‌ی شکرآب میان «پدر» و «دختر» قرار است ترمیم شود؛ پس از همان ابتدا، مبدأ و مقصد موقعیتی فیلم هم معلوم است. پس مسأله‌ی مهم این است که فیلم این مسیر را چگونه خواهد پیمود.

فیلم زیبا صدایم کن رسول صدرعاملی در طی مسیر داستانی ترمیم رابطه‌ی دو شخصیت اصلی‌اش نیز باز مانند یک داستان عُرفی عمل می‌کند. فیلمنامه‌نویس می‌تواند خرده‌موقعیت‌هایی جور کند که مسیر رابطه‌ی میان «پدر» و «دختر» را پیش ببرد؛ مانند کمک «پدر» به «دختر» برای گرفتن دستمزدش از صاحب‌کار. فیلمنامه‌نویس می‌تواند خرده‌موقعیت‌هایی جور کند که به مسیر این رابطه، افت و خیز هم بدهد؛ مانند زمانی که «دختر» بخاطر وجود «پدر»، خانه‌ی توافق‌شده را از دست می‌دهد؛ یا مانند زمانی که «پدر»، آن دختران کم‌حجاب را از دست «گشت ارشاد» فراری می‌دهد؛ یا مانند زمانی که «پدر» توسط «دختر»، از دست مأمورین آسایشگاه نجات پیدا می‌کند؛ یا مانند زمانی که «پدر» به «دختر»، موتورسواری یاد می‌دهد. در این مسیر، از «داستان موقعیت» به «داستان شخصیت» هم می‌رسیم؛ مخصوصاً داستان شخصیت «پدر» که داستان فرعی مؤثری در جهت پیشبرد داستان اصلی است. فیلم البته فقط نان موقعیت‌های تئوریک خوبی که در فیلمنامه دارد را نمی‌خورد، بلکه این موقعیت‌ها، خوب هم اجرا می‌شوند؛ مخصوصاً اجرای امین حیایی که کاملاً برانگیزاننده و در عین حال ترحم‌برانگیز است و خیلی توانسته مخاطب را به شخصیت «پدر» نزدیک کند.

اما مانند بسیاری از فیلم‌های رسول صدرعاملی، فیلم زیبا صدایم کن او نیز در حالی که چیزی بیشتر یا متفاوت‌تر از فیلم‌های پیشین خالق‌اش ندارد اما زمانی بیش از اندازه مطول دارد و برخی خرده‌موقعیت‌ها مانند فصل دیدار با «خسرو» یا رویارویی نهایی با «مادر»، می‌توانستند در اتاق تدوین حذف شوند تا فیلم خوش‌ریتم‌تر شود. فیلم البته در فرجام‌دهی به درام‌اش هم مشکل دارد؛ نه به این معنا که نمی‌تواند موقعیت مرکزی را جمع‌بندی کند؛ بلکه به این معنا که نمی‌تواند نیاز دراماتیک فیلم را برآورده کند؛ مخصوصاً از این حیث که چیزی به آنچه دیده‌ایم اضافه نمی‌کند.

اما مشکل اصلی که با فیلم زیبا صدایم کن و اساساً ادامه‌ی سینمای رسول صدرعاملی از سال‌ها قبل داریم، دقیقاً در جمله‌ی آخر بند پیشین نهفته است؛ اینکه چیزی به آنچه تاکنون دیده‌ایم اضافه نمی‌کند! به این معنا که از عهد دقیانوس و دوران ارشمیدس به این‌سو، ما هر وقت با فیلمی از رسول صدرعاملی مواجه شده‌ایم، همان بازتکرار دختری با کفش‌های کتانی یا من ترانه پانزده سال دارم و همان بازتولید دختر پاستوریزه‌ی دهه‌ی شصتی است، با این تفاوت که در آن فیلم‌های مرجع، بازیگران دارای کاریزمایی مانند پگاه آهنگرانی و ترانه علیدوستی حضور داشتند که فیلم‌های مؤخر از همین نعمت هم محروم‌اند. مشکل این نیست که چرا یک تم مشخص یا یک خط داستانی و دراماتیک مشخص، با شخصیت‌هایی از یک خاستگاه و تیپ خاص در یک مسیر داستانی قابل پیش‌بینی مدام در فیلم‌های صدرعاملی تکرار می‌شوند؛ بلکه مشکل این است که صدرعاملی حتی دیگر شخصیت‌هایش را در موقعیت‌های داستانی متفاوت هم قرار نمی‌دهد و رفته رفته از فرط نخ‌نما بودن، می‌رود تا فیلم‌هایش از فیلم‌های مسعود کیمیایی هم تکراری‌تر شود. می‌گویند فیلمساز مؤلف فقط یک فیلم مرجع در سینمایش می‌سازد که هرچه تا پیش از آن ساخته، تمرین آن فیلم مرجع و هرچه پس از آن ساخته، تکرار آن فیلم مرجع است. گمان نمی‌کنم هیچکس به اندازه‌ی رسول صدرعاملی در سینمای ایران، جمله‌ی فوق را مبتذل کرده باشد!

در نتیجه، با فیلمی بازتکرارشده به لحاظ ساختاری و روایی مواجهیم که به لحاظ درونمایه‌ای هم به کامل‌ترین نحو ممکن، خنثی است! به این معنا که نه به جایی برمی‌خورد، نه از کسی یا چیزی یا فرهنگی در متن اصلی فیلم انتقاد می‌شود، تازه از امیدبخشی مطلوب و مدنظر مسئولان فرهنگی هم برخوردار است! آیا با نسخه‌ی سینمایی ترانه‌ی همه‌چی آرومه حمید طالب‌زاده مواجه نیستیم؟! آیا حتی فیلمفارسی‌ها هم تا این حد پاستوریزه بودند و هستند؟! اصلاً حرف این فیلم چیست؟! باباها هوای دختر یا دخترهایتان را داشته باشید؟؟ یا دخترها هوای بابایتان را داشته باشید؟؟ یا عموها نارو نزنید؟؟ یا بابا و مامان‌ها از هم جدا نشوید؟؟ وجود این فیلم چه چیزی به سینمای ایران و حتی به سینمای خود رسول صدرعاملی اضافه می‌کند؟! نبود این فیلم چه چیزی از سینمای ایران و حتی خود سینمای رسول صدرعاملی کم می‌کند؟! آیا به لحاظ متریال داستانی، با چیزی فراتر از تله‌فیلم‌های بعدازظهر جمعه‌ای سه دهه پیش صداوسیما هم مواجه می‌شویم؟! و اگر قرار است صرفاً با فیلمی جمع و جور و از پیش آزمایش شده‌ی خنثی که مصداق ضرب‌المثل «آسه برو، آسه بیا که گربه شاخت نزنه» است مواجه باشیم، پس چرا این فیلم را در جایگاه فیلمی پیشرو یا فیلمی دلخواه جامعه یا حتی بعضاً فیلم دوای درد مشکلات دارند به ما می‌نمایانند؟! از تصمیم فرافرهنگی برای اعطای سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر به این فیلم گرفته تا حجم تبلیغات نهادی که برای این فیلم می‌شود! آیا جایی در کتب سیدفیلد یا رابرت مک‌کی نوشته شده که اگر یک مقام فرهنگی سابق (که از قضا یک مقام سیاسی سابق نیز هست) به تماشای فیلمی رفت و با فیلمسازش عکس گرفت، آن فیلم از ارج و قرب بالاتری برخوردار می‌شود؟! روزگاری سیدرضا میرکریمی نیز برای تبلیغ یکی از فیلم‌هایش با روزنامه‌ی یک جناح سیاسی مصاحبه کرد و مدعی شد که فیلم‌اش در دفاع از ارزش‌های جامعه (ارزش‌هایی که مورد پسند آن جناح سیاسی بود) ساخته شده و همین مسأله باعث حمایت آن جناح سیاسی از آن فیلم میرکریمی شد که مورد انتقاد جناح سیاسی مقابلی قرار گرفت که حالا عین همان حمایت را دارد از فیلم صدرعاملی انجام می‌دهد. تکلیف کسانی که سینما به مثابه سینما برایشان مهم است چیست؟ پس می‌خواهید هروقت بحث سینما شد آن‌موقع خبرمان کنید!

 

 

کاوه قادری

خرداد ۱۴۰۴




 تاريخ ارسال: 1404/3/20
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>سعید مهرپور:

همچنان فیلم سینمایی من ترانه 15 سال دارم بهترین فیلم صدرعاملی است چون ترانه دارد اینجا بازی امین حیایی قابل تقدیر است اما چرا در جشنواره دیده نشد جای سوال دارد صدرعاملی دوربینش در بطن جامعه است و سواد سینما دارد یا علی

0+0-

چهارشنبه 11 تير 1404




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.