موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم کارول ساخته تاد هاینس
Carol (2015)
کارول ظرفیت عجیب انسان ها برای صدمه زدن و شِفا دادن را نشان می دهد. اینکه انسان باید به حرف دل اش گوش کند یا حرف مردم؟ شخصیت های این فیلم این قدرت را دارد که به حرف دلشان گوش کنند.
کارول فیلمی استادانه درباره پیچ و خم های کاراکترهای انسانی، انتخاب های اخلاقی، طبیعت بشری، و سرنوشت است، و در پایان این موضوع را مطرح می کند که در نهایت این «ما» هستیم که انتخاب می کنیم چگونه زندگی کنیم، نه جامعه و مردم و...
صدای سوت قطار در پسزمینه تاریک فیلم به صدا در می آید. قطار متوقف می شود و ما و مسافران از قطار پیاده و وارد آمریکای دهه پنجاه می شویم. همه در حال جنب و جوش هستند. شبی بارانی است و در آن شب بارانی ما وارد یک رستوران شیک می شویم که دو خانم زیبا به نام های تِرز (رونی مارا) و کارول (کیت بلانشت) روبه روی هم نشسته اند. ورود مردی غریبه خلوت آنها را به هم می زند. کارول آن دو را تنها می گذارد که به مهمانی بروند. ترز از پشت شیشه های بخار کرده دارد به نمای تاریک شهر و رفت و آمد های عادی مردم نگاه می کند و به این فکر می کند که آیا او هم یکی از همین افراد عادی است یا...
کارول بر اساس رمانی جنجال برانگیز به نام «بهای نمک» که در سال ۱۹۵۲ توسط خانم پاتریشیا های اسمیت نوشته شده است، ساخته شده. این رمان در دهه ی پنجاه به دلیل مضمون جنجالی اش که حول یک رابطه نامعمول می گذشت، نقدهای متفاوتی را دریافت کرد و در مجموع یکی از رمان های پر سر و صدای تاریخ ادبیات قرن بیستم شد، که حتی در سالهای بعد نیز به نوعی اجازه انتشار مجدد پیدا نکرد.
تاد هاینس در مقام کارگردان، فیلم کارول را در حال و هوای فیلم قبلی اش یعنی دور از بهشت ساخته است. آن فیلم درباره زوجی بود که از بیرون ایده آل به نظر می رسیدند (در دهه پنجاه میلادی زندگی می کردند)، اما به واقع آنها زوجی ناخوشنود و بی ثبات بودند. کارول هم درباره زنی با همین نام است که از بیرون بسیار جذاب و خوش مشرب و اجتماعی است، ولی وقتی وارد زندگی خصوصی او می شویم درمی یابیم زندگی بسیار متزلزلی دارد.
ترز در فروشگاه اسباب بازی فروشی کار می کند. شب کریسمس است و خانواده های مختلف برای خرید شب عید وارد فروشگاه می شوند. ترز در حین کار ناگهان نگاه اش متوجه زنی مسن ولی جذاب می شود که در کنار اسباب بازی قطار ایستاده است. زن جلو می آید و سفارش عروسک خاصی برای دخترش می دهد. ولی فروشنده می گوید از آنها تمام کرده است و به جایش می تواند قطار اسباب بازی که فروشگاه تازه آورده است برای دخترش بخرد. کارول زندگی نا خوش آیندی دارد و با وجود علاقه زیاد همسرش به او، قصد دارد از همسرش جدا شود و شب کریسمس را با دخترش جشن بگیرد. ترز در فروشگاه متوجه می شود دستکش کارول آنجا جا مانده و آن را به آدرس کارول می فرستد. کارول برای تشکر او را به شام دعوت می کند و روز به روز این دو به یکدیگر نزدیک می شوند...
داستان فیلم کاملاً یک خطی و ساده است؛ اما نوع پرداخت به جزئیات تأثیر شگرفی بر ارزش های هنری فیلم گذاشته است. این فیلم از همان نوع فیلم های فصل اسکار است که تقریبا از لحاظ فنی هیچ کمبودی ندارد.
فیلمنامه قدرتمند خانم فیلیس نگی به آرامی وارد زندگی این دو نفر می شود و باعث می شود پیش بینی هایی شما درباره این دو غلط از آب دربیاید. تا زمانی که از زندگی خانوادگی کارول به عنوان مادری وفادار و همسری ناراضی که در شرف از دست دادن حق حضانت تنها فرزندش است با خبر نمی شویم، فکر می کنیم او زن جذاب، هوسباز و خطرناکی است؛ ولی پس از شناختی که از او پیدا می کنیم، تمامی این حدس و گمان ها از بین می رود. کارول و ترز از نظر شخصیت دقیقاً مقابل هم قرار می گیرند. کارول شخصیت محکم و مقتدری دارد و بسیار خوش مشرب است ولی ترز شخصیتی خجالتی دارد که به همه پیشنهادها پاسخ «بله» می دهد، و در انتها خودش هم می گوید «از خودم متنفرم که همه چیز را بدون فکر قبول می کنم.»
تاد اینس برای به تصویر کشیدن احساسات دو طرفه ترز و کارول، آنان را در انواع و اقسام موقعیت های قابل درک و روزانه قرار می دهد تا تماشاگر بتواند درک بهتری از این رابطه و لایه های مختلف آن بدست آورد.
وقتی کارول و ترز در خانه هستند ناگهان شوهر کارول از راه می رسد و بچه اش را به زور با خود می برد. کارول مقاومت می کند و می گوید «پس جشن کریسمس من و دخترم چی می شه؟» شوهرش بی تفاوت است و به کارول می گوید «بیا با ما به سفر بریم» ولی او نمی رود و در پاسخ دخترش که می گوید «ما در ماشین جا داریم. چرا نمی آیی؟» می گوید «می خوام وقتی بابا نوئل می آد کادو تولدت را ازش بگیرم.» شوهرش دوباره به کارول التماس می کند که با آنها بیاید، ولی او نمی رود. وقتی بر می گردد سیگارش تمام شده و به ترز می گوید: «درست وقتی فکر میکنی دیگه هیچی از این بدتر نمیشه، سیگارت هم تموم میشه!» آن دو به جای ماندن در خانه تصمیم می گیرند به مسافرت بروند. در شب سال نو! ولی کجا؟ کارول به او می گوید: هر جا که ماشین ما رو ببره.
دوربین ادوارد لچمن در فیلم به عنوان نگاه سوم شخص غایب که همان بیننده است عمل می کند. در ماشین و در هنگام سفر در صندلی عقب قرار دارد و انگار ما به همراه آن دو، از صندلی عقب داریم نگاهشان می کنیم. در خیابان ها و کافه ها ما داریم از پشت شیشه ی بخار کرده آن دو را می بینیم. و در خانه و هتل ها گویی بیننده دارد به صورت مخفی تماشایشان می کند. فیلمبرداری ادوارد لچمن یک کلاس درس بی نظیر برای هر علاقه مند به فیلمبرداری است. قاب بندی های درست و به جا در انتقال مفهوم فیلم به مخاطب کمک بسیاری می کنند.
تا اینجای کار در سال 2015 شاهد سه فیلمبرداری خارق العاده در سه فیلم خارق العاده بوده ایم. مکس دیوانه: جاده خشم، بازگشته و حالا کارول. فیلم هایی که فیلمبرداری های استادانه و مفهوم گرا باعث به وجود آمدن بُعد و معنایی تازه در آنها شده اند. به اینها اضافه کنید موسیقی متن اورجینال کارتر بیورول که به قدری شنیدنی است که در بطن فیلم قرار می گیرد و این سفر دو نفره را گوشنواز تر می کند.
اگر هوس کرده اید یک فیلم خوب با داستان پردازی قوی ببینید، کارول را حتماً تماشا کنید. این فیلم همه قدرت اش را از داستان محکم و جذاب اش می گیرد. کارول ظرفیت عجیب انسان ها برای صدمه زدن و شِفا دادن را نشان می دهد. اینکه انسان باید به حرف دل اش گوش کند یا حرف مردم؟ شخصیت های این فیلم این قدرت را دارد که به حرف دلشان گوش کنند و اهمیتی به حرف مردم ندهند؛ حتی در این راه بهترین و عزیزترین افراد زندگی شان ممکن است آنها را ترک کنند، یا حتی ممکن است جامعه آن ها را طرد کند؛ ولی آن ها طوری زندگی می کنند که دوست دارند؛ چون آنقدر قدرت و اعتماد به نفس دارند که از عهده همه آن ها بر آیند.
کارول فیلمی استادانه درباره پیچ و خم های کاراکترهای انسانی، انتخاب های اخلاقی، طبیعت بشری، و سرنوشت است، و در پایان این موضوع را مطرح می کند که در نهایت این «ما» هستیم که انتخاب می کنیم چگونه زندگی کنیم، نه جامعه و مردم و...
موحد منتقم
دی ماه نود و چهار
در همین رابطه دیگر نقدهای موحد منتقم بر فیلمهای مهم سال را بخوانید
درست وقتی فکر میکنی هیچی از این بدتر نمیشه، سیگارت هم تموم میشه! نقد و بررسی فیلم «کارول» ساخته تاد هاینس
برای انتقام بازمی گردم! نقد و بررسی فیلم «بازگشته» ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو
سرعت کمی دارد ولی به تو می رسد! نگاهی به فیلم «دنبالت می آد» ساخته دیوید رابرت میچل
گذشته برای ما هدیه دارد! نقد و بررسی فیلم «هدیه» ساخته جوئل ادگرتون
رو کردن برگهای برنده تا آخرین دقایق! نگاهی به فیلم «مأموریت غیرممکن: ملت سرکش» ساخته کریستوفر مک کوراری
سبک بصری فوق العاده و داستان بسیار عمیق؛ نقد و بررسی «مکس دیوانه: جاده خشم» ساخته جرج میلر
برای زندگی باید مبارزه کرد؛ نقد و بررسی فیلم «کرید» ساخته رایان کوگلر
پُر از دنیل کریگ ولی خالی از جیمز باند! نقد و بررسی فیلم «اسپکتر» ساخته سام مندس
برای اعتراف فقط چهار دقیقه وقت لازم است! نقد و بررسی فیلم «کانون توجه» ساخته تام مک کارتی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|