پیمان عباسینیا
نقد و بررسی فیلم هابیت: نبرد پنج سپاه
بالاخره انتظارها بهسر آمد و با راهنمائیِ شایستهی عالیجناب جکسون، یکبار دیگر پایمان به دشتهای وسیعِ سرزمین میانه باز شد. اگر بهدشواری به خودمان بقبولانیم که این آخرین قسمت از سریفیلمهای سراسر هیجانِ سرزمین رازآلود میانی بود، هابیت: نبرد پنج سپاه فرجامی شکوهمند بر ۱۳ سال [۱] همراهیِ خاطرهانگیز است که با یک جملهی ساده آغاز شد: «در سوراخی داخلِ زمین، یک هابیت زندگی میکرد.» [۲]
هابیت: نبرد پنج سپاه را میشود بهترین هدیهی سال نو برای دوستداران سینمای ماجراجویانه و فانتزی علیالخصوص هواداران پروُپاقرصِ کتابهای تالکین محسوب کرد. بهشخصه امیدوارم هابیت: نبرد پنج سپاه آنقدر بفروشد و بفروشد که مترو گلدوین مایر، نیولاین سینما و برادران وارنر را وسوسه کند هرطور شده کریستوفر تالکین [۳] را به فروش حقوق فیلمسازیِ باقی آثار بهجامانده از پروفسور جی. آر. آر. تالکینِ فقید -بهویژه: "سیلماریلیون" (The Silmarillion)- مجاب کنند تا گذرنامهای برای هفتمین دیدار از سرزمین رؤیایی محبوبمان فراهم شود.
هابیت: نبرد پنج سپاه یک افتتاحیهی کمنظیر دارد که بایستی برگ آس پیتر جکسون برای علاقهمندانِ مشتاقِ قسمت سوم محسوباش کرد. حضور اژدها، آوار شدناش بر سر مردم شهر دریاچه (Laketown) و خشم بیاندازهای که بهشکل شعلههای گدازندهی آتش روی کلبههای بیدفاع چوبی خالی میکند؛ همه و همه، تماشایی و در عین حال هولناک از کار درآمدهاند. آغازی اینچنینی، نوید فیلمی لبریز از اعجاب و ماجراجویی میدهد. انتظاری که بدونِ پاسخ نمیماند و هابیت: نبرد پنج سپاه بهقدری جذابیت دارد که حتی لحظهای نمیتوانید چشم از مانیتور -و اگر خوششانس باشید: پردهی سینما- بردارید.
با وجودِ اینکه فیلمهای هابیت: یک سفر غیرمنتظره (The Hobbit: An Unexpected Journey) [محصول ۲۰۱۲] و هابیت: تباهی اسماگ (The Hobbit: The Desolation of Smaug) [محصول ۲۰۱۳] را هم دوست دارم اما خب نمیشود انکار کرد که هابیت: نبرد پنج سپاه مهیجتر و قابلِدفاعتر است که البته بهنظر میرسد ارتباطی مستقیم با مدت زماناش داشته باشد؛ هابیت: نبرد پنج سپاه بین ۶ فیلمی که آقای جکسون از سرزمین میانی ساخته، صاحب کمترین تایم است: ۱۴۴ دقیقه!
هابیت: نبرد پنج سپاه دروازهای دیگر برای ورود به جهان خودساختهی پررمزوُرازِ تالکین است. جکسون اینجا هم مثل پنج فیلم قبلی، لوکیشنهایی را برگزیده -عموماً از سرزمین مادری خودش: نیوزیلند- که در خلق باورهای ما از سرزمین میانه کاملاً مؤثرند. چنانچه به تفاسیر سیاسی و حواشی بیاعتنا باشیم و تنها سینما و آنچه روی پرده میآید، مدّنظرمان باشد؛ درونمایه و مضمونِ محوری هابیت: نبرد پنج سپاه و بقیهی فیلمهایی که تاکنون پیتر جکسون طبق نوشتههای جی. آر. آر. تالکین کارگردانی کرده، قدرت گرفتن تدریجی شر و پلیدی و رویارویی قریبالوقوع تیرگی و روشنی است.
سومین قسمت، از هرگونه اتهام -نظیرِ کشدار بودن و یا عدم وفاداری به منبع اقتباس [۴]- بری است. هابیت: نبرد پنج سپاه مبدل به مجالی برای افسانه شدنِ تورینِ سپربلوط شده که خوشبختانه جاودانگیاش را فقط از نبردها -بخوانید: جلوههای ویژهی فوقالعادهی فیلم- کسب نمیکند و آن را مرهونِ شخصیتپردازی درست و بازی باورپذیر ریچارد آرمیتاژ نیز هست. جا دارد از بندیکت کامبربچ هم یاد کنم که کار بینظیرِ طراحان اسپشیالافکت فیلم را هدر نداده و طوری بهجای اسماگ حرف زده است که حین تماشایش، حسی دوگانه -آمیختهی تحسین و وحشت- بهتان دست میدهد! بهیاد بیاورید وقتی باردِ کماندار (با بازی لوک اوانز) را پرابهت، اینطور خطاب میکند: «You have nothing left but your death» [چیزی برات باقی نمونده، بهجز مرگت]
طراحی جنگها -اعم از درگیری میان ارتشها در پهنهی دشت و همینطور نبردهای تنبهتن- محشر است! بهخصوص هجوم اسماگ به شهر دریاچه و پیکار نفسگیرِ تورین با آزوگ (با بازی مانو بنت). گرچه انتخاب از میان انبوهی نبردِ مهیجِ هابیت: نبرد پنج سپاه کار سختی است و مثلاً نمیتوان از کنار سکانس عقب راندن نکرومانسر/سائورون (با صداپیشگی بندیکت کامبربچ) توسط گالادریل (با بازی کیت بلانشت) نیز بهسادگی گذشت.
موجودات خبیث فیلم هم حقیقتاً رعبآور از آب درآمدهاند و بههیچوجه مضحک و اسبابِ خنده نیستند که گل سرسبدشان همان اسماگ و آزوگاند. در این قسمت، همچنین شاهد باروریِ یک رابطهی دوستانهی بهشدت استخواندار میان بیلبو بگینز (با بازی مارتین فریمن) و تورین سپربلوط هستیم که به سرانجامی پرعظمت میرسد. گرچه طی این ۶ قسمت، رفاقتهای درستوُحسابی کم ندیده بودیم اما هابیت: نبرد پنج سپاه چیز دیگری است؛ ببینید تا تفاوت را احساس کنید!
اسپشیالافکتهای کامپیوتری فیلم نیز بهجز یک مورد خاص [بعضی لحظات پیکار تنبهتنِ لگولاس (با بازی اورلاندو بلوم) و بولگ (با بازی جان تای)؛ بهعنوان مثال جایی که سنگها یکییکی از زیر پای اِلف شجاع فرومیریزند و او همچنان استوار، به پریدن ادامه میدهد] خیلی بهنظرم مصنوعی -و اصطلاحاً کارتونی- نیامدند و توی ذوق بیننده نمیزنند. هابیت: نبرد پنج سپاه ملغمهای از جلوههای ویژهی کامپیوتری، کشتوُکشتار، جوی خون به راه انداختن و... اینها نیست! در هابیت: نبرد پنج سپاه میشود بهوضوح ردّپای خلاقیت [مثلاً بهیاد بیاورید سکانس رؤیای تبآلود تورین را در حال قدم زدن بر گنجهای بیپایان ارهبور] و شوخطبعی [نگاه کنید به سکانس بازگشت بیلبو به شایر و اتمسفر سرخوشانهی حاکم بر آن] را هم مشاهده کرد.
آقای جکسون! چه خوب که به ماجرای عاشقانهی تائوریل (با بازی اوانجلین لیلی) و کیلی (با بازی ایدن ترنر) پروُبال دادید! بدونِ این عشق پاک، گویی هابیت: نبرد پنج سپاه چیزی کم داشت. جکسون نه آنقدر زیاد به دلدادگیِ تائوریل و کیلی پرداخته که تبدیل به ترمزی برای پیشرفت قصهی اصلی فیلم شود و نه آنقدر الکن و بیشاخوُبرگ که میان خیل ماجراها از دست برود. راستی! چنانچه قصد کردهاید رمان "هابیت، یا آنجا و بازگشت دوباره" (The Hobbit, or There and Back Again) را بخوانید، کمی دست نگه دارید! چرا که اگر کتاب را نخوانده باشید، آنوقت فیلم مطمئناً چنتهاش برای غافلگیر کردنتان خالی نیست و از آن لذتی بیشتر خواهید برد.
هرچه به لحظات پایانیِ هابیت: نبرد پنج سپاه نزدیک میشویم، به احساسی دووجهی -ترکیبی جداییناپذیر از شادمانی و اندوه- گرفتار میآییم؛ خوشحالیم بهخاطر حظی که از تماشای فیلمِ اینچنین پرکششی بردیم و غمگین بهواسطهی وداع قریبالوقوعمان با سرزمین میانه. هابیت: نبرد پنج سپاه فیلمی هیجانانگیز با تصاویری رؤیاگونه و چشمنواز است که داستانی پرتنش را جذاب و بیلکنت تعریف میکند.
بعدالتحریر: احساسِ حضور در دنیای آفریدهی آقایان تالکین و جکسون بهاندازهای توأم با شگفتی و لذت است که من یکی، دوست ندارم هیچوقت به آخر برسد. کاش بهزودیِ زود در خبرها بخوانیم گنجینهای تمامنشدنی از نوشتههای پروفسور تالکینِ کشف شده و پیتر جکسون -پس از استراحتی مطلق در جزایر فیجی!- آمادگی خود را برای ساختِ برگبرگاش اعلام کرده و البته وراث تالکین هم هیچ مخالفتی با این قضیه ندارند! تا آن روز، من که بیصبرانه چشمانتظارِ نسخهی اکستندد (Extended Edition) هابیت: نبرد پنج سپاه هستم، شما را نمیدانم!
The Hobbit: The Battle of the Five Armies
كارگردان: پیتر جکسون
فيلمنامه: پیتر جکسون، فرن والش، فیلیپا بوینز و گیلرمو دلتورو [براساس کتاب جی. آر. آر. تالکین]
بازیگران: ایان مککلن، مارتین فریمن، ریچارد آرمیتاژ و...
محصول: نیوزیلند و آمریکا، ۲۰۱۴
مدت: ۱۴۴ دقیقه
کاندیدای اسکار بهترین تدوین صدا (جیسون کانوواس و برنت برگ)
پیمان عباسینیا
دیماه ۱۳۹۳
[۱]: ارباب حلقهها: یاران حلقه (The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring) بهعنوان اولین فیلم، در سال ۲۰۰۱ ساخته شد.
[۲]: این چند کلمه -که در یک برگه هنگام تصحیح اوراق دانشآموزان، با خطی ناخوانا نوشته شد- تبدیل به یکی از پرفروشترین کتابهای قرن بیستم شد. در ابتدا در بریتانیا در ۱۹۳۷ به چاپ رسید و یک سال بعد در آمریکا. کتاب «هابیت» جی. آر. آر. تالکین تاکنون به بیش از ۲۵ زبان زندهی دنیا برگردانده شده است. «بیلبو بگینز» توسط گندالفِ جادوگر و عدهای دورف وادار میشود که زندگی بیدردسر و راحتاش -در خانهی هابیتیاش- را ترک کند و گرفتار نقشهای شود که سرانجاماش به حمله به گنجینهی «اسماگ» منتهی میشود! یکی از بزرگترین و خطرناکترین اژدهایان (ویکیپدیای فارسی، مدخل جان رونالد روئل تالکین).
[۳]: کریستوفر تالکین، کوچکترین پسر پروفسور که بعد از مرگ او، بار ویرایش، تکمیل و انتشار بزرگترین کار زندگی تالکین را بر دوش گرفت (ویکیپدیای فارسی، مدخل جان رونالد روئل تالکین) کریستوفر، سال ۲۰۱۲ به مجله لوموند گفت: «تالکین به یک هیولا تبدیل شده، توسط محبوبیت خودش بلعیده شده و غرق در پوچی زمان ما گشته است. شکاف بین زیبایی و جدیت اثر او و چیزی که از آن ساخته شده، مرا در هم شکسته است. تجاری کردن این کتاب، اثر زیباییشناسی و فلسفی آن را به هیچوُپوچ تبدیل کرده است و برای من تنها یک راهحل برجای میگذارد: اینکه روی خود را برگردانم.»
[۴]: اگر انصاف داشته باشیم، این فیلم از دو قسمت قبلی، اقتباسِ بسیار وفادارانهتری است.
■ برای مطالعهی نقد فیلمهای اسکار ۲۰۱۵ بههمین قلم، لینکهای زیر را کلیک کنید:
۱- نقد و بررسی فیلم «بازی تقلید» ساختهی مورتن تیلدام (برندهی ۱ اسکار و نامزد ۷ اسکار دیگر)
۲- نقد و بررسی فیلم «هابیت: نبرد پنج سپاه» ساختهی پیتر جکسون (نامزد ۱ اسکار)
۳- نقد و بررسی فیلم «میانستارهای» ساختهی کریستوفر نولان (برندهی ۱ اسکار و نامزد ۴ اسکار دیگر)
۴- نقد و بررسی فیلم «به سوی جنگل» ساختهی راب مارشال (نامزد ۳ اسکار)
۵- نقد و بررسی فیلم «فاکسکچر» ساختهی بنت میلر (نامزد ۵ اسکار)
۶- نقد و بررسی فیلم «بردمن» ساختهی آلخاندرو جی. ایناریتو (برندهی ۴ اسکار و نامزد ۵ اسکار دیگر)
۷- نقد و بررسی فیلم «۶ قهرمان بزرگ» ساختهی دان هال و كريس ويليامز (برندهی ۱ اسکار)
۸- نقد و بررسی فیلم «شبگرد» ساختهی دن گیلروی (نامزد ۱ اسکار)
۹- نقد و بررسی فیلم «قاضی» ساختهی دیوید دابکین (نامزد ۱ اسکار)
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|