پیمان عباسینیا
نقد و بررسی فیلم شبگرد
شبگرد به نویسندگی و کارگردانی دن گیلروی، پروسهی رشدوُنموِ یک هیولا و به امپراطوری رسیدناش است؛ لوئیس بلومِ مطرود جامعه، تنها، منزوی ولی بسیار باهوش و فرصتطلب. جامعه آنقدر بلوم را دستِکم گرفته که برای دیده شدن، ممکن است هر جنایتی ازش سر بزند. در چنین شرایطی، کارگردان بخش خبری نوبتِ صبحِ شبکهی تلویزیونی محلی، نینا رومینا (با بازی رنه روسو) اولین کسی است که تحویلاش میگیرد: «من باورت دارم» (نقل به مضمون).
مرد جوانی بهنام بلوم (با بازی جیک جیلنهال) از راهِ فروش مصالح ساختمانیِ خردهریزی که شبانه سرقت میکند، روزگار میگذراند. او شبی بهطور اتفاقی تماشاگرِ حادثهای میشود که در بزرگراه برای سرنشینان یک اتومبیل رخ میدهد. همان شب، بلوم پی میبرد که اینطور مواقع بهغیر از مأموران پلیس، گروهی تصویربردار هم بهسرعت خود را سر صحنه میرسانند و از معاملهی ویدئوها با کانالهای تلویزیونی، پول خوبی به جیب میزنند. بلوم تصمیم میگیرد بهجای دزدی، کارِ تصویربرداری را امتحان کند...
شبگرد -که مطمئناً ترجمهی بهمراتب معقولتر و بهتری از خزعبلاتی نظیر "خزندهی شب" و "شبخیز" است!- نخستین فیلم سینماییِ آقای گیلروی بهعنوان کارگردان محسوب میشود. بر ساختهی دن گیلروی، التهابی رو به تزاید حاکم است بهطوریکه حین تماشایش، دقایقی استرسزا پشتِ سر میگذاریم؛ حسوُحالی که بهواسطهی معرفیِ خوب کاراکتر اصلی به ما انتقال مییابد. بهعبارت دیگر، کاملاً دستمان آمده است که با چه جانور خطرناکی مواجه هستیم.
بلوم -بهقولِ معروف- "آدم ناراحتی" است؛ از آنهایی که شناگر قابلیاند و تنها مترصدِ اینکه کسی آب در دسترسشان بگذارد. لوئیس بعد از کسب توجهِ نینا و چند دلار دستمزد، دیگر هیچ فکری بهجز تهیهی "خوراک میخکوبکننده" برای واحد خبریِ مربوط به خانم کارگردان ندارد درحالیکه به کمترین ارزشهای اخلاقی و انسانی پایبند نیست و هر حادثهی خونبار و دردناکی را فقط و فقط به چشم "یک خبر برای فروش" میبیند.
جیک جیلنهال در کنار افرادی نظیرِ جوزف گوردون-لویت، تام هاردی، بندیکت کامبربچ، برادلی کوپر و... از زمره بازیگران قابلی است که شاید بشود "باتجربههای خوشآتیه" صدایشان زد! بازیگرانی که سعی میکنند انتخابهای درستی داشته باشند و فیلم به فیلم بهتر شوند. جیلنهال در شبگرد به میزان قابلِ توجهی وزن کم کرده است که همین باعث شده صورتاش تکیدهتر شود و چشمهایش از حدقه بیرون بزنند و بلوم از جنبهی جسمانی نیز هراسآور بهنظر برسد. جیک یکی از تهیهکنندگان این محصول کمخرجِ سینمای مستقل هم هست.
نکتهای که درمورد شبگرد جلب توجه میکند، خالی بودناش از نمایش هرگونه ابتذال جنسی است؛ بهرغم اینکه محتوا بهسادگی به سقوط به چنین ورطهای چراغ سبز نشان میداده اما آقای گیلروی -با هوشمندی- فیلم را آلوده نکرده است، او ضدقهرمانِ شبگرد را تا حدّ یک منحرف جنسی تنزل نمیدهد. دن گیلروی بهدرستی ترجیح داده است که بلوم بیشتر هولناک باشد تا موجودی مفلوک و قابلِ ترحم.
لابد شما هم با این پدیدهی اجتماعیِ مذموم سالیان اخیر مواجه شدهاید که هنگام رویارویی با فاجعهای تلخ، عدهای بهجای کمکحال بودن و همدردی یا اقلاً راه باز کردن، با موبایلهای خدا میداند چند مگاپیکسلیشان یکدفعه تبدیل به تصویربردارانی حرفهای میشوند! کاش مسئله به همینجا ختم میشد؛ دیری نمیگذرد که فیلم آن بختبرگشتههای مصیبتدیده، به گوشیهای دوستان و آشنایان و همکاران و... بدتر: آپلودسنترهایی مثل یوتیوب راه پیدا میکند.
دغدغهی شبگرد انتقاد از این قبیل بیاخلاقیهای رسانهای و نقض آشکار حریم خصوصیِ انسانها -صدالبته- در سطحی کلانتر و شهری بیخوابتر، تیرهوُتارتر و بیدروُپیکرتر است: لسآنجلس! آقای گیلروی در فیلماش هشدار میدهد که برای سبعیت و جاهطلبی، هرگز نقطهی پایانی نمیتوان متصور بود. شبگرد نخست، رسانههای خبری و در وهلهی دوم، دنیای مجازی را به نقد میکشد.
بلوم یک کاراکتر ضداجتماع با لبخندی مصنوعی و حرفهایی قلمبهسلمبه است که از اینترنت حفظشان کرده و بهقصد تأثیرگذاری بر مخاطبیناش، بیوقفه بلغور میکند. شبگرد بهجهت پارهای شباهتها، شاید درایو (Drive) [محصول ۲۰۱۱] را بهیادمان بیاورد ولی در جمعبندی نهایی، ربطی بین آنها و ضدقهرمانهایشان وجود ندارد؛ بهعقیدهی من، شبگرد فیلمِ یکدستتری ار ساختهی نیکلاس ویندینگ رفن است. شبگرد هرچند صاحب ضدقهرمانی نفرتانگیز است اما شایستگی "فیلمکالت" شدن را دارد و در تاریخ سینما باقی خواهد ماند. هرچه زمان جلوتر میرود، تحملِ حضور لوئیس بلوم روی پرده، مشکلتر و آزارندهتر میشود.
شبگرد از شدت هیجان، گاهی عرق سرد بر تنمان مینشاند. امتیاز بزرگ فیلم این است که با وجودِ تمام گمانهزنیهایی که میشود برای ادامه و نحوهی به پایان رسیدناش داشت، اصلاً نمیتوان دربارهی هیچکدام از ایدههای احتمالی با قطعیت حرف زد. شکست متأثرکنندهی اخلاقیات و انسانیت در برابر نفسانیات و ذکاوتِ بیحدوُمرز و جنونآمیز را در شبگرد بهگونهای قدرتمند میتوان به نظاره نشست.
پیمان عباسینیا
بهمنماه ۱۳۹۳
Nightcrawler
كارگردان: دن گیلروی
فيلمنامه: دن گیلروی
بازیگران: جیک جیلنهال، رنه روسو، ریز احمد و...
محصول: آمریکا، ۲۰۱۴
مدت: ۱۱۷ دقیقه
کاندیدای اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی
■ برای مطالعهی نقد فیلمهای اسکار ۲۰۱۵ بههمین قلم، لینکهای زیر را کلیک کنید:
۱- نقد و بررسی فیلم «بازی تقلید» ساختهی مورتن تیلدام (برندهی ۱ اسکار و نامزد ۷ اسکار دیگر)
۲- نقد و بررسی فیلم «هابیت: نبرد پنج سپاه» ساختهی پیتر جکسون (نامزد ۱ اسکار)
۳- نقد و بررسی فیلم «میانستارهای» ساختهی کریستوفر نولان (برندهی ۱ اسکار و نامزد ۴ اسکار دیگر)
۴- نقد و بررسی فیلم «به سوی جنگل» ساختهی راب مارشال (نامزد ۳ اسکار)
۵- نقد و بررسی فیلم «فاکسکچر» ساختهی بنت میلر (نامزد ۵ اسکار)
۶- نقد و بررسی فیلم «بردمن» ساختهی آلخاندرو جی. ایناریتو (برندهی ۴ اسکار و نامزد ۵ اسکار دیگر)
۷- نقد و بررسی فیلم «۶ قهرمان بزرگ» ساختهی دان هال و كريس ويليامز (برندهی ۱ اسکار)
۸- نقد و بررسی فیلم «شبگرد» ساختهی دن گیلروی (نامزد ۱ اسکار)
۹- نقد و بررسی فیلم «قاضی» ساختهی دیوید دابکین (نامزد ۱ اسکار)
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|