فهیمه غنی نژاد
فصل گمشده
(یک شعر سینمایی)
ته این کوچه ی قدیمی
یک درِ چوبی
به بن بست باز می شود
صحنه تاریک است
با کورسوی نارنجیِ خرمالوها
شاید بشود
پاییز را دید
«شد خزان
گلشنِ
آشنایی.....»*
فصل را عوض کن
دلم می گیرد
***
با فلاش بک
می روم به تابستان
نمای دور
کافه نادری
زمینه خاکستری ست
رو به تیرگی
شعر
سیگار را روشن می کند
و من را می رسانَد
به عصرهای سبز
به محلّه ی زرد
توپ
تاپّ و تاپّ پسرها
عروسک
پِچّ و پِچّ دخترها
های و هوی آدم ها
که می ترسند تا آخر فیلم نباشند
دارا توپ دارد
من عروسک ندارم
بگذار بگذریم
***
اینجا صحنه
چه سرد است و سفید است
«آتشِ طور کجا موعد دیدار کجاست»**
دل و دستم می لرزد
دوربین می لرزد
کات!
***
تا تو
برای برداشتِ دوباره بیایی
من
دنبال سکانس گمشده می گردم.
فهیمه غنی نژاد
نوروز ۱۳۹۹
پانوشت ها:
* تکه ای از یک ترانه ی مشهور و ماندگار ایرانی
** حافظ.
در همین رابطه بخوانید:
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- باغچه ای اندازه یک کُرسی- آذر مهرابی
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- بهاریه ی سال کرونایی- فهیمه غنی نژاد
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- اين پايان، اميد همه آغاز هاست- نغمه رضایی
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- اون شیش تا گل نوش جونتون!- محمد جعفری
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- چشم انتظار پروانه های بهاری- سعید توجهی
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- زیر گذر "عاشقانه ی داودنژاد"- امید فاضلی
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- کارت جشنواره، فوبیا، لوکس بودن و کرونا!- کاوه قادری
بهاریه نوروز ۱۳۹۹- من و آنا کریستی در خیابان وزرا؛ خاطرات پراکنده یک کتاب باز- غلامعباس فاضلی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|