جواد طوسی
در این سالهای قبل و بعد از برجام، همیشه آخر سال که میشد این جمله را زیاد شنیده و خواندهام: «سال به سال دریغ از پارسال، چه سال بد و نکبتی بود امسال.» هر چقدر هم جلوتر آمدهایم، بهانه و مستمسک برای این خود خالی کردن و مصیبتنامه خواندن زیادتر شده است. از مرگ دوست و آشنا و اهالی فرهنگ و هنر و ادب بگیر تا فاجعهها و بلایای زمینی و هوایی و اوضاع بد اقتصادی و اخبار پرتنش بازار مکاره سیاست و... حال ناخوش مردم و اقشاری که بیشتر در معرض آسیبپذیری هستند.
اما از شواهد و قرائن اینگونه به نظر میرسد که امسال از جهات گوناگون بدترین سالی بوده که طی سالهای اخیر پشتسر گذاشتهایم. از خانمها لیلی گلستان و رخشان بنیاعتماد تا افراد عادی جامعه، همگی نسبت به این سال بیخود واکنش منفی نشان دادهاند. حوزه «رفاقت» هم به تبع شرایط ملتهب و ناسازگار این روزگار آنقدر بیریخت شده که وقتی میبینیم رییسجمهور سابق و حلقه یارانش اینطور هوای یکدیگر را در مجلس زیر اخیهکشی دارند و پای هم ایستادهاند، شور پوپولیستی بهت دست میدهد و ایوالله میگویی!
از سوی دیگر، باید خودت را دلداری بدهی که انسان به امید زنده است و چه امیدی دمدستتر از بهاری که در دو قدمیاش هستیم. حافظ خلوتنشین جبراندیش که از «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل» میگوید و فریاد سر میدهد که «یاری اندرکس نمیبینم یاران را چه شد...»، در اوقات و حال و خوش دیگر ندا سر میدهد «ساقیا برخیز و در ده جام را/ خاک بر سر کن غم ایام را» و در غزلی دیگر اینگونه آمدن بهار را نوید میدهد «رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید/ وظیفه گر برسد مصرفش گلست و نبید.»
غلامحسینخان بنان که اغلب ترانههایش سخن از «غم هجران» و «بیمهری یار» و «بدعهدی ایام» و «شب جدایی» دارد، در یکی از بهترین تصنیفهایش با شعر بیژن ترقی و آهنگ ماندگار روحالله خالقی به بهار دل میبندد: تا بهار دلنشین آمده سوی چمن/ ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن/ چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر/ تا که گلباران شود کلبه ویران من...».
و استاد بیبدیل آواز این روزگار محمدرضا شجریان که سرش سلامت باد، در کنار اقتدا به این شعر اندوهبار هوشنگ ابتهاج «در این سرای بیکسی/ کسی به در نمیزند/ به دشت پرملال ما/ پرنده پر نمیزند...»، در تصنیف پرشوری از ملکالشعرای بهار و آهنگ منسوب به درویشخان (با اجرای بینظیر محمدرضا لطفی)، اینطور با بهار همدل و همراه میشود: «بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد/ از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد/ در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن/ که جنگ و کین با من حزین روا نباشد...»
یا در موسیقی پاپ فرهاد نازنین که چه زود از میان ما رفت، در کنار شکوه سر دادن از «جمعه غمگین» و «هفته خاکستری» و «مسخ آینهها» و «خونههای تاریک و طاقهای شکسته»...، عاشقانه و با حسرت از بوی عید و کودکانههایش میگوید.
چشم میبندم. تصاویر تلخ از برابرم یک به یک رژه میروند: پیرمرد قوزکرده یکپااستخوان در سر چهارراه شلوغ که بسته فالهایش روی دستش مانده، لرزش سریع چهره مادر رنجیدهام و جاندادنش روی تخت بیمارستان، پسر جوان «سیدی»فروش سرگردان میان انبوه اتومبیلهای وسط اتوبان پرترافیک، دختربچهای که کنار ترازوی کوچک و کهنه وزنکشی خوابش برده و قطرههای باران آخرای اسفند روی دفترچه و کتاب درسیاش در کنار پیادهرو مینشیند، خیل خاکسترنشینان بینصیبمانده از عدالت، چهره غمگین لوون هفتوان بر روی کارتپستال خانه سینما و وفا نکردن تبریک پیشاپیش سال نو او به خودش... چشمان خیس و اشکبارم را میگشایم و با کلام سعدی شیرینسخن همنوا میشوم و خود را تسکین میدهم:
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
بهاری خرم است ای گل کجایی
که بینی بلبلان را ناله و سوز
جهان بی ما بسی بودست و باشد
برادر جز نکونامی نیندوز
جواد طوسی
نوروز ۱۳۹۷
در همین رابطه بهاریه های نوروز ۱۳۹۷ نویسندگان سایت پرده سینما را بخوانید:
سوتی های مطبوعاتی من- محمد جعفری
امید در دل شوریده ما- جواد طوسی
تابوی سکوت- آذر مهرابی
عالیجناب وان! شما برای احیا شدن، نیازی به «سوپرمن» بودن ندارید!- کاوه قادری
آرامش در حضور دیگران- فهیمه غنی نژاد
بوی نان، عطر زندگی- مونا توجهی
از برکه ى باريک که بگذريم ... - نغمه رضایی
بهاری که لای برگه های کاغذ کاهی جا ماند- سعید توجهی
نمی دانم لابلای کدام تصویر پنهانی- امید فاضلی
جان شیفته؛ خاطرات پراکنده ی یک «کتاب باز»- غلامعباس فاضلی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|