پرده سینما

بهاریه نوروز ۱۳۹۷- سوتی های مطبوعاتی من!

محمد جعفری


 

 

 

 

 

 

 

 

مصاحبه ام با بهروز وثوقیبا شروع فعالیت های مطبوعاتی من از اوائل دهه پنجاه، سر و کله سوتی های ریز و درشت من هم پیدا شد. اولین سوتی من مربوط به گزارش تولید فیلم وسترن رابرت آلتمن با نام بوفالوبیل و سرخپوستان بود که من از فصلنامه «سایت اند ساند» برای مجله «ستاره سینما» ترجمه کرده بودم. فیلم در مورد غرب وحشی و سرکوب سرخپوست ها توسط ژنرال کاستر بود و من که آن موقع هنوز دانش آموز سال آخر دبیرستان بودم با همان تصور کریستف کلمب که با کشف قاره امریکا، بومیان آنجا را هندی پنداشته بود اسم فیلم را این طور ترجمه کرده بودم: بوفالوبیل و هندی ها! چرا که در زبان انگلیسی واژه India هم به معنی سرخپوست است و هم به معنی هندی.

دومی اش مربوط به مصاحبه من با بهروز وثوقی در همان دوران بود که تیتر بزرگ آن را با توجه به شیوع مواد مخدر در محافل خصوصی هنرمندان «اعتیاد به مواد مخدر مغز فیلمسازان ما را خورده» انتخاب کرده بودم و همین تیتر موجب دردسر  بزرگی برای من شد. مرحوم علی حاتمی که قرار بود روز بعد با او مصاحبه کنم رسماً مرا از دفترش بیرون کرد و اسفندیار منفرد زاده زنگ زد به دفتر مجله «ستاره سینما» و هر چه فحش و بد و بیراه بود به من و بهروز داد. فهمیدم که چه سوتی ای دادم.

دسته گل سوم من مصاحبه ای بود که باز همان زمان با مرحوم فردین در مورد ریشه های ابتذال در سینمای ایران انجام دادم و طی گفتگو در کمال بی انصافی او را به عنوان سمبل این پدیده به محاکمه کشیدم! در اثنای مصاحبه بود که فردین با وقار و متانت ضبط صوت را خاموش کرد و مرا کشید گوشه دیوار و پرسید: «تا حالا به سر و شکل این مجله "ستاره سینما" که تو برایش کار می کنی نگاه کردی؟ اگر جرئت داری از صاحب امتیاز و سردبیرت انتقاد کن که چرا مجله را پر کرده از عکس ها و مطالب جلف و سبک!» گوشی دست ام اومد که سوتی دادم!

سوتی بعدی سر مصاحبه با فرزانه تأییدی بازیگر متفاوت آن سالها در روزنامه «آیندگان» اتفاق افتاد. موضوع مصاحبه با توجه به اینکه پنج تا از نقش های هفت تا فیلمی که او تا آن موقع بازی کرده بود شخصیت روسپی بود، حول محور روسپی گری در سینمای ایران بود که تأییدی دلیل آن را رواج این پدیده در بین زنان بازیگر سینمای آن دوره می دانست و صراحتاً (که روی نوار هم ضبط شد) گفت: «علت اینکه خانم های سوپر استار این قدر خوب نقش روسپی ها را بازی می کنند این است که نقش خودشان را بازی می کنند.»!

انتشار این اظهار نظر جنجالی در مورد ستاره های سینمای ایران با واکنش های منفی زیادی روبرو شد و تکذیب فرزانه تأییدی را هم به همراه داشت که در نهایت به ممنوع الکاری من برای شش ماه منجر شد و رکورد تعداد سوتی های مرا  هم شکست.

مصاحبه با ناصر ملک مطیعی سوتی دیگری بود که تا این لحظه که من صدایش را در می آورم هیچ کس حتی خود ناصر خان هم متوجه اش نشد. ماجرا از این قرار بود که آن موقع ها، مجله «ستاره سینما» یک ضبط صوت ترانزیستوری بزرگ اندازه یک کیف سامسونت داشت که به ما به عنوان خبرنگار مجله برای مصاحبه امانت می داد و ما که خودمان ضبط صوت شخصی نداشتیم با همان ضبط به صورت نوبتی مصاحبه می کردیم. یکی از این گفتگوها که در منزل ملک مطیعی صورت گرفت، خیلی ساده و معقول از فیلم مردها و جاده ها که احمد شاملو فیلمنامه اش را نوشته بود شروع شد و به موج «جاهلیسم» که ناصر خان سمبل آن بود کشید و بعد، شد دو ساعت  نوار مصاحبه. وقتی به خانه آمدم تا نوار گفتگو را از روی کاست پیاده کنم متوجه شدم که اصلاً چیزی ضبط نشده و نوار اصلاً در ضبط صوت نچرخیده، مانده بودم معطل که با این مصیبت چه کار کنم! ملک مطیعی که وقت خالی برای مصاحبه نداشت و سردبیر هم روی این مصاحبه برای هفته پیش رو حساب کرده بود و من هم فقط دو روز برای تحویل مطلب فرصت داشتم. تنها چیزی که به نظرم رسید این بود که نشستم در یک خلوت و شروع کردم به پیاده کردن مو به موی مصاحبه با کمک محفوظات ام. کار خیلی سختی بود. اگر یک «واو» از صحبتهای ناصر خان این ور یا اون ور می شد، فردا باید هم به مجله و هم به ملک مطیعی پاسخگو می بودم. بالاخره دل را زدم به دریا و تمام سؤال و جواب ها را که برایم تداعی شده بود روی کاغذ آوردم و طبق قرار در مجله به چاپ رسید. سر و صدای هیچ کس هم در نیامد. حتی آن قسمت مطلب که ناصر خان گفته بود: «من اکثر فیلمنامه فیلم هایی را که بازی می کنم نمی خوانم و همین طوری می روم جلوی دوربین، چون می دانم تمام اش بر حول مرام و معرفت شخصیت من می چرخد! »

مصاحبه ام با محمدعلی فردینهمین سوتی موقع مصاحبه با مرحوم خان بابا معتضدی از اولین فیلمبرداران سینمای ایران هم رخ داد. منتهی این بار با دوربین عکاسی. سردبیر برای مصاحبه عکس می خواست اما من بعد از اتمام مصاحبه، موقعی که نگاتیو را به عکاسی بردم برای چاپ متوجه شدم که فیلم اصلاً در دوربین نچرخیده و عکسی هم نگرفته!

سوتی مصاحبه با علی آقای نصیریان یک کمی تلخ تر است. ایشان آن وقتها رئیس «اداره تئاتر» بود که زیر مجموعه «وزارت فرهنگ و هنر» به حساب می آمد. یک روز که من برای تهیه گزارش به «اداره تئاتر» رفته بودم دیدم که آقای نصیریان با وزیر فرهنگ و هنر که شوهر خواهر شاه بود خوش و بش می کنند و دل می دهند و قلوه می گیرند! برای جوان خام و شیر پاک خورده ای مثل من که زیادی تحت تأثیر برتولت برشت و غلامحسین ساعدی بود، خوش و بش کردن یک هنرمند متعهد با مقامات حاکم، جرمی نابخشودنی بود که نمی شد به سادگی از آن گذشت، و باید افشا می شد، همین مسأله را در گفتگو با استاد متذکر شدم که ناگهان چشمتان روز بد نبیند، ایشان به شدت برافروخته شد و بعد کمی سکوت کرد و با نگاه فقیه اندر سفیه با بزرگواری تمام در خروجی را به من نشان داد و فقط تقاضا کرد که از چاپ این مصاحبه خودداری کنم!

آخرین سوتی من تا مقطع انقلاب مربوط به چاپ لیست فیلمها و فیلمسازان مستندسازی بود که در مورد شاه و اصول انقلاب سفید او، مثل اصلاحات ارضی، سپاه دانش و خانه های انصاف در مقام کارگردان وزارت فرهنگ و هنر فیلمهای به اصطلاح تبلیغاتی ساخته بودند. در بین اسامی این فیلمسازان چهره های شاخصی چون حسین ترابی هم بود، که او رئیس من در همان وزارتخانه ای بود که من کارمندش بودم و خبر نداشتم که ایشان در حال تدوین مستندی در رابطه با وقایع انقلاب با نام برای آزادی است و سوتی من با وجود عذر خواهی های مکررم مفید واقع نشد و این دفعه خود من  بودم که از وزارتخانه سوت شدم، تا حالا که در حال سوت زدن در خدمت شما هستم!

 

 

محمد جعفری

 

 

نوروز ۱۳۹۷

 

 

 

 

مصاحبه ام با ناصرخان ملک مطیعی

 

مصاحبه ام با فرزانه تأییدی

 

 

در همین رابطه بهاریه های نوروز ۱۳۹۷ نویسندگان سایت پرده سینما را بخوانید:

 

 

سوتی های مطبوعاتی من- محمد جعفری

 امید در دل شوریده ما- جواد طوسی

تابوی سکوت- آذر مهرابی

عالیجناب وان! شما برای احیا شدن، نیازی به «سوپرمن» بودن ندارید!- کاوه قادری

آرامش در حضور دیگران- فهیمه غنی نژاد

بوی نان، عطر زندگی- مونا توجهی

از برکه ى باريک که بگذريم ... - نغمه رضایی

بهاری که لای برگه های کاغذ کاهی جا ماند- سعید توجهی

نمی دانم لابلای کدام تصویر پنهانی- امید فاضلی

جان شیفته؛ خاطرات پراکنده ی یک «کتاب باز»- غلامعباس فاضلی


 تاريخ ارسال: 1397/1/5
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.